Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
protected location
مکان حفافت شده
Other Matches
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeks
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
migration
نقل مکان نقل مکان کردن
security
حفافت
egis
حفافت
conservation
حفافت
safe guard
حفافت
safekeeping
حفافت
protection
حفافت
custody
حفافت
preservation
حفافت
cell protection
حفافت سل
data protection
حفافت داده ها
file protection
حفافت پرونده
conservable
قابل حفافت
file protection
حفافت فایل
shields
حفافت کردن
data encryption
حفافت داده
shield
حفافت کردن
degree of protection
میزان حفافت
collective protection
حفافت جمعی
collective protection
حفافت گروهی
guarding
حفافت کردن
guards
حفافت کردن
format
حفافت حافظه و..
anodic protection
حفافت اندی
protects
حفافت کردن
protecting
حفافت کردن
guard
حفافت کردن
formats
حفافت حافظه و..
safeguards
حفافت کردن
cathode protection
حفافت کاتدی
block protection
حفافت بلوک
armor protection
حفافت زرهی
anti skid protection
حفافت از لغزش
shielded
حفافت شده
maintenance
حفافت کردن
safeguard
حفافت کردن
safeguarded
حفافت کردن
safeguarding
حفافت کردن
protect
حفافت کردن
memory protection
حفافت حافظه
storage protection
حفافت انباره
soil conservation
حفافت خاک
protect by fuse
حفافت با فیوز
self protection
حفافت از خود
safety gap
دهانه حفافت
protection ring
حلقه حفافت
overcurrent device
دستگاه حفافت
protection level
سطح حفافت
protection key
کلید حفافت
physical security
حفافت تاسیسات
safe keeping
حفافت توجه
line differential protection
حفافت دیفرانسیلی خط
storage protection
حفافت حافظه
protection
عمل حفافت
system security
حفافت سیستم
x ray protection
حفافت رونتگن
impedance protection
حفافت امپدانس
flood protection
حفافت در مقابل طغیان
anticorrosive protection
حفافت در برابر خوردگی
write protect ring
حلقه حفافت از نوشتن
protecting ring
حلقه حفافت کننده
drip proof enclosure
حفافت در مقابل ریزش اب
protected field
میدان حفافت شده
ward
محجور حفافت بخش
wards
محجور حفافت بخش
keep
حفافت امانت داری
keeps
حفافت امانت داری
protective fire
اتشهای حفافت کننده
positional protection device
دستگاه حفافت درگاه
unprotected field
میدان حفافت نشده
shielding region
ناحیه حفافت کننده
to keep watch and ward
حفافت یادفاع کردن
software protection
حفافت نرم افزاری
high tension protection
حفافت فشار قوی
shield
حفافت کردن درمقابل
data encyption standard
استاندارد حفافت داده
cryptosecurity
حفافت مکاتبات رمزی
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
insulation protection
حفافت عایق بندی
insulation against vibration
حفافت در برابر ارتعاش
distance protection
وسیله حفافت فاصله
conservation programs
برنامههای حفافت منابع
environmental conservation
حفافت محیط زیست
file protect ring
حلقه حفافت پرونده
file protect ring
حلقه حفافت فایل
cryptoguard
مسئول حفافت رمز
overload protection
حفافت بار زیاد
overvoltage protection
حفافت فشار زیاد
power system protection
حفافت سیستم قدرت
copy protection
حفافت دربرابر کپی
shields
حفافت کردن درمقابل
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
beaching
سنگ چینی جهت حفافت
safeguards
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chemical security
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
retention
حفافت توقیف بازداشت کردن
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
password protection
حفافت به کمک کلمه رمز
write protect disable
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
safeguard
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
degree of protection
میزان تامین درجه حفافت
acid vapor canister
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
self protection
صیانت نفس حفافت از خود
subsidiaries
باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiary
باقیمانده در محل برای حفافت
rust protection
حفافت در برابر زنگ زدگی
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
sacristan
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
bed pitching
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
write protect notch
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
poached
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
ppd
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
illocal
بی مکان
stabilisers
مکان
locus
مکان
stead
مکان
stabilizer
مکان
there
ان مکان
place
جا مکان
site
مکان
sited
مکان
sites
مکان
locations
مکان
spots
مکان
purlieus
مکان جا
spot
مکان
place
مکان
places
جا مکان
places
مکان
placing
جا مکان
placing
مکان
spaces
مکان
space
مکان
part
مکان
location
مکان
protect
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protects
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shared
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
blanketed
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protecting
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shields
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shield
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
scribing
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
blanket
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
barff's precess
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
scalper
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
noises
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blankets
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
noise
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
print position
مکان چاپ
place of honor
مکان پر افتخار
moved
نقل مکان
place learning
مکان اموزی
change of place
تغییر مکان
moves
نقل مکان
locative
دال بر مکان
response position
مکان جواب
move
نقل مکان
public place
مکان عمومی
shift
تغییر مکان
nowhere
در هیچ مکان
place
مکان موقع
location counter
مکان شمار
left shift
تغییر مکان به چپ
shifts
تغییر مکان
placing
مکان موقع
otherwhere
در مکان دیگر
nowheres
در هیچ مکان
displaciment
تفاوت مکان
displaciment
تغییر مکان
displeacement of water
تغییر مکان اب
shifted
تغییر مکان
memory location
مکان حافظه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com