Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
vorticism
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
Other Matches
oil on canvas
[painting technique]
رنگ روغنی نقاشی روی کرباس
[شیوه نقاشی]
encaustic
نقاشی بارنگی که باموم اب کرده بسازند
cubism
مکتب کوبیسم درنقاشی
cubist
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
cubistic
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
image
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
paintings
نقاشی
portrait
نقاشی
the brush
نقاشی
daubry
نقاشی بد
pictorial art
نقاشی
painting
نقاشی
daubery
نقاشی بد
canvas
نقاشی
portraits
نقاشی
canvases
نقاشی
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
pallet knife
کاردک نقاشی
oil paintings
نقاشی بارنگ
scumble
رنگهای نقاشی
miniature
نقاشی باتذهیب
pictures
نقاشی کردن
paysage
نقاشی دورنما
pictured
نقاشی کردن
spackle
بتونه نقاشی
painting and the like
نقاشی و مانند ان
illusiansm
نقاشی سه بعدی
picture
نقاشی کردن
impaint
نقاشی کردن
illusionism
نقاشی از منافرخیالی
miniatures
نقاشی باتذهیب
wall painting
نقاشی دیواری
aqua relle
نقاشی اب و رنگی
aquarelle
نقاشی اب و رنگی
paints
رنگ نقاشی
murals
نقاشی دیواری
tablature
تصویر نقاشی
mural
نقاشی دیواری
mirror drawing
نقاشی از ایینه
fresco
نقاشی دیواری
portraiture
نقاشی از صورت
frescoes
نقاشی دیواری
tableaux
پرده نقاشی
tableaus
پرده نقاشی
tableau
پرده نقاشی
picturing
نقاشی کردن
paint
رنگ نقاشی
oil painting
نقاشی بارنگ
living picture
پرده نقاشی
brush
نقاشی کردن
brushes
نقاشی کردن
white ground technique
اسلوب نقاشی
his painting lacked repose
نقاشی وی توافق
pastel
نقاشی بامدادرنگی
pencils
نقاشی مدادی
graphic
مربوط به نقاشی
easels
سه پایه نقاشی
easel
سه پایه نقاشی
palette knife
کاردک نقاشی
water colour
نقاشی ابرنگی
drawing key
کپیه نقاشی
watercolor
نقاشی ابرنگ
pencilling
نقاشی مدادی
nocturne
نقاشی از منظره شب
painted
نقاشی شده
bepaint
نقاشی کردن
nocturnes
نقاشی از منظره شب
sand painting
نقاشی روی شن
polychromy
نقاشی رنگارنگ
finger painting
نقاشی با انگشت
finger painting
نقاشی انگشتی
animation
نقاشی متحرک
plychromy
نقاشی رنگارنگ
animations
نقاشی متحرک
pencil
نقاشی مدادی
picture gallery
اطاق نقاشی
palette knives
کاردک نقاشی
scenography
نقاشی پردههای نمایش
oil color
روغن مخصوص نقاشی
frescoes
نقاشی ابرنگی روی گچ
animated cartoon
فیلمهای نقاشی شده
oil painting
نقاشی رنگ روغنی
fresco
نقاشی ابرنگی کردن
fresco
نقاشی ابرنگی روی گچ
tableaus
دور نمای نقاشی
tableaux
دور نمای نقاشی
line drawings
نقاشی با مداد وقلم
sea piece
نقاشی منظره دریا
frescoes
نقاشی ابرنگی کردن
chiaroscuro
نقاشی سیاه قلم
Oil painting .
نقاشی رنگ روغن
paint brush
قلم موی نقاشی
plafond
سقف نقاشی شده
palettes
جعبه رنگ نقاشی
oil paintings
نقاشی رنگ روغنی
palette
جعبه رنگ نقاشی
vase painting
نقاشی روی سفال
tableau
دور نمای نقاشی
old master
نقاشی هر یک از این هنرمندان
old masters
نقاشی هر یک از این هنرمندان
panels
نقاشی روی چوی
comic strip
فیلمهای نقاشی شده
comic strips
فیلمهای نقاشی شده
tablature
نقاشی دیواری یا سقفی
scenograph
منظره نقاشی شده
graphic
مربوط به نقاشی یاترسیم
draw a person test
ازمون نقاشی ادم
panel
نقاشی روی چوی
line drawing
نقاشی با مداد وقلم
draw a man test
ازمون نقاشی ادمک
kakemone
[تصویر و نقاشی روی ابریشم]
mezzotint
نقاشی سایه روشن کردن
galleries
جای ارزان اطاق نقاشی
drawing
هنر طراحی تابلو نقاشی
gallery
جای ارزان اطاق نقاشی
arras
نقاشی طراحی قلاب دوزی
frank drawing completion test
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
crayons
مداد ابرو نقاشی کردن
crayon
مداد ابرو نقاشی کردن
mezzotinto
نقاشی سایه روشن کردن
cel
فریم ... در یک ترتیب نقاشی متحرک
predella
نقش یا نقاشی در روی خیزپله
drawings
هنر طراحی تابلو نقاشی
goodenough draw a man test
ازمون نقاشی ادمک گودایناف
canvases
کرباس پارچه مخصوص نقاشی
divisinism
تجزیه کاری رنگ در نقاشی
canvas
کرباس پارچه مخصوص نقاشی
canvas
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
ambiance
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambience
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
pieta
نقاشی یامجسمه مریم مادر عیسی
brush
شکل وسیله برس در بسته نقاشی
war paint
نقاشی بدن برای رزم و پیکار
canvases
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
brushes
شکل وسیله برس در بسته نقاشی
pornography
نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
To fake an oil – painting .
یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
Biedermeier
[سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
paint roller mill
غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
pc paint
برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
picturesqueness
شایستگی برای نقاشی شدن یاعکس برداری
grisaille
نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
The painting portrays the death of Nelson.
این نقاشی مرگ نلسون را مجسم می کند .
applique
نقاشی رنگ و روغن روی فرف فلزی
collages
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
The painting is only a copy.
این نقاشی فقط کپی
[از اصل]
است.
collage
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
graphic display
یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
pornography
نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
protectionism
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
willowware
بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
crosshair
در برنامه رسم یا نقاشی شکل نشانه گر که به صورت ضربدر است
altar-piece
پرده نقاشی
[یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
palette
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palettes
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
story board
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
chiaroscuro
نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
brush
وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
brushes
وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
pre imaging
تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
I benefited greatly from the english course.
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
drawing tools
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
paint
نگارگری کردن نقاشی کردن
paints
نگارگری کردن نقاشی کردن
contour
نقاشی کردن طراحی کردن
real time
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
AFAIK
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
kakemono
تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
cubism
کوبیسم
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
anglicization
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
khatayi
طرح یا گل های ختائی
[این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
anglicism
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
anglo-saxon architecture
[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
oil
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oiling
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oils
رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
flexowriter
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
scarf joint
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess.
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
lime juicer
ملوان انگلیسی انگلیسی
anglicises
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com