English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
direct free kick مکث مهاجم برای فریفتن حریف
Other Matches
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
sell a dummy فریفتن حریف
razzle dazzle فریفتن حریف
bootleg نوعی حمله با فریفتن حریف
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
submarines خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarine خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
charging خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
batteries قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
linemate مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
deke گول زدن حریف برای تغییرمحل
disengaging رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
disengages رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker پاس اشفته برای گیج کردن حریف
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
dummy کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
basket hanger بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
jiujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
jujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
appeal play تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
standstill در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
glides حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
lawn bowling point یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
guarding چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
invaders مهاجم
striker مهاجم
strikers مهاجم
close attack سه مهاجم
frontcourt man مهاجم
aggressor مهاجم
postmen مهاجم
forwarded مهاجم
raiders مهاجم
postman مهاجم
invader مهاجم
raider مهاجم
forward مهاجم
offensives مهاجم
offensive <adj.> مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
attackers مهاجم
attacker مهاجم
infestant مهاجم
aggressors مهاجم
hustled فریفتن
decoy فریفتن
decoyed فریفتن
intriguing فریفتن
deceiving فریفتن
eucher فریفتن
hustle فریفتن
ensorcel فریفتن
to lead up the garden فریفتن
string along <idiom> فریفتن
enchant فریفتن
decoying فریفتن
seducing فریفتن
seduces فریفتن
captivate فریفتن
captivated فریفتن
seduced فریفتن
captivates فریفتن
seduce فریفتن
hustling فریفتن
hustles فریفتن
ensorcel [American] [literary] فریفتن
skunk فریفتن
bewitch فریفتن
becharm فریفتن
hornswoggle فریفتن
decoys فریفتن
skunks فریفتن
hoodwink فریفتن
tempt فریفتن
deceive فریفتن
practice deceit [American] فریفتن
practise deceit [British] فریفتن
intrigue فریفتن
bewitches فریفتن
bewitched فریفتن
deceived فریفتن
bewitch فریفتن
intrigues فریفتن
tempts فریفتن
tempted فریفتن
hocus فریفتن
befool فریفتن
entices فریفتن
deceives فریفتن
baffle فریفتن
fool فریفتن
mislead فریفتن
mystify فریفتن
beguile فریفتن
delude فریفتن
fob فریفتن
entice فریفتن
bluff فریفتن
enticed فریفتن
ensorcell [literary] فریفتن
flanker مهاجم جناح
dodger مهاجم گریزنده
breaking pass پاس به مهاجم
dedger مهاجم گریزنده
dodgers مهاجم گریزنده
aggressive مهاجم پرپشتکار
aggressive حمله ور مهاجم
trailers پشتیبان مهاجم
trailer پشتیبان مهاجم
unmarked مهاجم مهارنشده
third home بازیگر مهاجم
cough up لو رفتن توپ مهاجم
illegal procedure خطای تیم مهاجم
flanker بازیگر مهاجم در جناح
invader مهاجم حمله کننده
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
invaders مهاجم حمله کننده
doodle فریفتن سروصدا کردن
enchants مسحور شدن فریفتن
inveigles فریفتن سرگرم کردن
inveigle فریفتن سرگرم کردن
enchant مسحور شدن فریفتن
inveigled فریفتن سرگرم کردن
inveigling فریفتن سرگرم کردن
charm مسحور کردن فریفتن
intrigue توط ئه چیدن فریفتن
lures فریفتن اغوا کردن
doodles فریفتن سروصدا کردن
lured فریفتن اغوا کردن
intrigues توط ئه چیدن فریفتن
luring فریفتن اغوا کردن
intriguing توط ئه چیدن فریفتن
lure فریفتن اغوا کردن
hocus فریب دهنده فریفتن
doodling فریفتن سروصدا کردن
wile بطمع انداختن فریفتن
doodled فریفتن سروصدا کردن
prop forward هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
horses بازیگران قوی تیم مهاجم
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
cross buck حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
fudge فریفتن اهسته حرکت کردن
fudged فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges فریفتن اهسته حرکت کردن
cutoff block سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
inner دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
have an angle بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
jilt ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilted ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilts ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilting ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
tight end مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
pass cut روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
beat up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat-up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com