Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
hang off
مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
Search result with all words
decompression stop
مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
Other Matches
decompression table
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
no decompression dive
غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
vertical scale
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
elevation tracking
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
ember diver
غواص
frogmen
غواص
ember goose
غواص
frogman
غواص
diver
غواص
forgman
غواص
skin-divers
غواص
skin-diver
غواص
skin diver
غواص
swim fin
کفش غواص
scuba diver
غواص با وسایل
snorkeler
غواص با ماسک و لوله
mouthpiece
لوله هوای غواص
mouthpieces
لوله هوای غواص
mouthguard
لوله هوای غواص
surface line
طناب وصل به غواص و قایق
loon
انواع پنگوئنهای ماهیخوار و غواص
scuba
وسیله ماندن غواص در زیراب
scuba dive
فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
lifelines
طناب یارسن نجات غواص
lifeline
طناب یارسن نجات غواص
bottom time
مدت ماندن غواص در زیر اب
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
buddy line
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
ambient water
ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
shallow water blackout
بیهوشی غواص که نفس رازیر اب حبس کرده
nitrogen narcosis
حالت مستانه غواص در عمق بیش از 031 متر
j valve
سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
bulges
صعود
bulging
صعود
bulge
صعود
bulged
صعود
ascent
صعود
ascents
صعود
climb
صعود
climbs
صعود
pull up
صعود
climbing
صعود
escalade
صعود
ascendance
صعود
ascension
صعود
climbed
صعود
upped
صعود کردن
upping
صعود کردن
climb
صعود کردن
climbs
صعود کردن
climbing
صعود کردن
climbed
صعود کردن
up
صعود کردن
mountant
صعود کننده
mounts
صعود ترفیع
rises
خیز صعود
rises
صعود طلوع
rise
خیز صعود
rise
صعود طلوع
back and knee climbing
صعود تنورهای
balance climbing
صعود تعادلی
clear way
محوطه صعود
consecutive climbing
صعود نوبتی
continuous climbing
صعود طبیعی
free climbing
صعود ازاد
layback
صعود دولفری
rate of climb
میزان صعود
artificial climbing
صعود مصنوعی
angle of departure
زاویه صعود
vertical speed
سرعت صعود
soared
صعود کردن
mount
صعود ترفیع
soar
صعود کردن
soars
صعود کردن
ascending
صعود کننده
herringbone step
صعود جناقی
alpinism
صعود سبکبار
sidestepping
صعود پلهای از پهلو
sidestep
صعود پلهای از پهلو
sidesteps
صعود پلهای از پهلو
climb corridor
دالان صعود هواپیما
bring up
صعود با حمایت از بالا
boiling point elevation
صعود نقطه جوش
ups and downs
صعود وافول اقبال
rising
درحال ترقی یا صعود
aircraft climb corridor
دالان صعود هواپیما
sidestepped
صعود پلهای از پهلو
assumption
جشن صعود مریم باسمان
vertical speed
سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical takeoff
سرعت صعود اولیه هواپیما
boiling point elevation constant
ثابت صعود نقطه جوش
cloud top height
ارتفاع صعود قارچ اتمی
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
sidestep traverse
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
angle of departure
زاویه صعود هواپیما از روی باند
climbing wax
واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
vertical replenishment
تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
blast valve
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
climber
پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
vent valve
دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
toss bombing
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
flmingo
مرغ اتشی مرغ غواص
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
byes
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
half sidestep
روش صعود با اسکی گام به گام
pygmy
قد کوتاه
pygmies
قد کوتاه
liliputian
قد کوتاه
concise
کوتاه
bas relif
کوتاه
stunting
کوتاه
synoptic
کوتاه
stunt
کوتاه
curtal
کوتاه
puny
قد کوتاه
little
کوتاه
succinct
کوتاه
stunts
کوتاه
miniatures
کوتاه
miniature
کوتاه
down
کوتاه
pygmy
کوتاه
pygmies
کوتاه
stockiest
کوتاه
pigmies
قد کوتاه
low
کوتاه
shorter
کوتاه
dumpy
کوتاه
stockier
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
pigmies
کوتاه
short
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
dwarfish
کوتاه
pigmy
کوتاه
pigmy
قد کوتاه
scut
دم کوتاه
shortest
کوتاه
stocky
کوتاه
of short duration
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
abridge
کوتاه کردن
stumpy
کوتاه وپهن
space
زمان کوتاه
term paper
رساله کوتاه
stump
خپله کوتاه قد
shuffles
گام کوتاه
spaces
زمان کوتاه
unabridged
کوتاه نشده
short-term
کوتاه مدت
low
کوتاه دون
canters
چهارنعل کوتاه
strop
طناب کوتاه
aphorisms
سخن کوتاه
apophthegm
گفتار لب و کوتاه
stichomythia
مکالمات کوتاه
stumped
خپله کوتاه قد
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
steep taper
مخروط کوتاه
canter
چهارنعل کوتاه
cantered
چهارنعل کوتاه
cantering
چهارنعل کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
novelette
داستان کوتاه
short wave
موج کوتاه
to cut short
کوتاه کردن
to fall short
کوتاه امدن
to look in
کوتاه کردن
aphorism
سخن کوتاه
truncation
کوتاه سازی
idylls
قصیده کوتاه
idylls
چکامه کوتاه
idyll
قصیده کوتاه
idyll
چکامه کوتاه
lie-down
استراحت کوتاه
curt
کوتاه ومختصر
pygmy
ادم کوتاه قد
shuffle
گام کوتاه
pygmies
ادم کوتاه قد
short-wave
موج کوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com