English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
Has he gone nust ? Is he out of his mind ? مگر مغزش عیب دارد؟
Other Matches
He is dim . He is a dud . مغزش خیلی گچه است ( کودن است )
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
there is a time for everything دارد
he has a rage for money دارد
heavy fighting is in progress دارد
he has worms دارد
hast او دارد
he is ill with fever تب دارد
chains دارد.
chain دارد.
has دارد
are there any remarks? دارد
viruses وجود دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
not a patch on چه دخلی دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
god is خداوجود دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
walls have ears گوش دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
the reason is two fold دودلیل دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
virus وجود دارد
our library is well stocked خوبی دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
the probability is احتمال دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
the reason is manifold چنددلیل دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
what matter? چه اهمیت دارد
he has an axe to grind غرض دارد
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
Windows GDI بیتی دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
it is usual with him عادت دارد
he has an a. to grind مقصود دارد
it has sides سه پهلو دارد
he speaks to the purpose قصدی دارد
what the odds چه اهمیت دارد
he is fifty تمام دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
He has a day off. او مرخصی دارد.
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
he is in the know اطلاع ویژه دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
delectus برای ترجمه دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
back که یک باتری پشتیبان دارد
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it is of frequent خیلی مورد دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
it is very important بسیار اهمیت دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
in all like احتمال کلی دارد
biased آنچه اریب دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
significance معنای مخصوص دارد
She has a soft voice صدای نرمی دارد
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
he has much merit خیلی قابلیت دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
it askes for attention توجه لازم دارد
he has a loose tongue دهان لقی دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
bigamists زنی که دوشوهر دارد
likelihood احتمال کلی دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
he is f. of money پول فراوان دارد
length خط با طول جر حرف دارد
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
well and good باشد چه ضرر دارد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
what is that to you به شما جه دخلی دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
the switch is on برق جریان دارد
basses کسی که صدای بم دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
lengths خط با طول جر حرف دارد
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
and there an end. و پایان وجود دارد.
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
bass کسی که صدای بم دارد
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
rubrician کتاب نماز دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
fault فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
he has a spite against me بامن کینه یاعداوت دارد
crapaudiue door دری که بالاوپایین ان محورگردنده دارد
he has a fine p in the town اوخانه خوبی در شهر دارد
he is rather i. than sick بهم خوردگی یاساکت دارد
gigs درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
gig درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
faults فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faulted فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
he is an influence in politics فلانی نفوذ سیاسی دارد
double breasted کتی که در دو طرف دکمه دارد
chaplain کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
dichord سازیکه هرنغمه ان دوسیم دارد
request چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requested چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requesting چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requests چیزی که کسی تقاضایش را دارد
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
dare he go? ایا جرات دارد برود
AT Attachment مگابایت دار ثانیه دارد
creditor secured by pledge طلبکاری که رهینه در دست دارد
A cat has nine lives . <proverb> گربه هفت جان دارد .
A big head has a big ache. <proverb> سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
consuetude est alterra lex عادت قدرت قانونی دارد
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Advanced Technology Attachment مگابایت دار ثانیه دارد
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
administrators تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrator تنظیم و نگهداری شبکه دارد
She is beginning to lose her looks . قیافه اش را دارد از دست می دهد
cornet a pistons یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
He is distantly related to me . بامن نسبت دوری دارد
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
He's of another opinion. نظر او [مرد] فرق دارد.
accessor شخصی که به داده دسترسی دارد
corvette رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
She is too damned fussy خیلی ادا واطوار دارد
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
The price includes flights and accommodation. بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
He takes ( heels) much interest in politics. به سیاست خیلی علاقه دارد
NVRAM ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
What's in it for me? <idiom> این چه سودی برای من دارد؟
He has a glib(persuasive)tongue. زبان چرب ونرمی دارد
[the house] is haunted [این خانه] روح دارد
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
groove [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
mistress of cooking زنی که در اشپزی دست دارد
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
What's up with him? مگر او [مرد] چه عیبی دارد؟
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
ox frame قابی که گوشههای چلیپایی دارد
The child is going to go to bed. بچه دارد می رود بخواب
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
He must have a hand in it. حتما" دراینکار دست دارد
puntist راننده کرجی نام دارد
tea has an adour p to itself چای بوی ویژهای دارد
She is stuffy and conceited. دماغش باد دارد ( پر افاده )
quarter binding جلدی که تنهاته ان چرم دارد
He has a ready pen. قلم شیوا وروانی دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com