Dictiornary-Farsi | میزان تحصیلات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
education stand	میزان تحصیلات


Other Matches

availability	میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo	نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
education	تحصیلات
propaedeutic	تحصیلات مقدماتی
R.E	تحصیلات مذهبی
curricula	دوره تحصیلات
graduate study	تحصیلات دانشگاهی
cut	قطع کردن [تحصیلات]
skip [colloquial]	رها کردن [تحصیلات]
skip [colloquial]	قطع کردن [تحصیلات]
cut	رها کردن [تحصیلات]
well educatd	دارای تحصیلات کافی
continue your studies	تحصیلات خودرادنبال کنید
postgraduate	وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
data processing curriculum	دوره تحصیلات پردازش داده
curriculum	دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
curriculums	دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
to make p in one's studies	در تحصیلات خود پیشرفت کردن
postgraduates	وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
middlebrow	شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
cbl	آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
He is not too educated, but has plenty of horse sense .	تحصیلات چندانی ندارد ولی فهم وشعور دارد
tune	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting	بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath	خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours	خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
Viewdata	سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
depth contour	خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
scales	میزان
adjustment	میزان
balances	میزان
noise level	میزان خش
balance	میزان
amounts	میزان
metres	میزان
amount	میزان
amounted	میزان
rhythm	میزان
rhythms	میزان
amounting	میزان
metre	میزان
adjustments	میزان
measure	میزان
weight	میزان
levelled	میزان
leveled	میزان
yardstick	میزان
units	میزان
yardsticks	میزان
level	میزان
infiltration rate	میزان
levels	میزان
unit	میزان
At the rate of . On a scale of .	به میزان
meters	میزان
rates	میزان
scalage	میزان
librae	میزان
volume	میزان
libra	میزان
volumes	میزان
meter	میزان
criterion	میزان
rate	میزان
remedying	درمان میزان
equilibration	میزان کردن
consumption rate	میزان مصرف
rate of loading	میزان بارگذاری
conductance	میزان هدایت
rate of turn	میزان گردش
rate of output	میزان تولید
rain glass	میزان سنج
collision rate	میزان برخورد
remedy	درمان میزان
remedies	درمان میزان
par	میزان متوسط
rating	میزان عوارض
ratings	میزان عوارض
rain glass	میزان الهوا
rate of climb	میزان صعود
rate of flow	میزان جریان
failure rate	میزان خرابی
evaporimter	میزان تبخیر
watermarks	تعیین میزان مد اب
error rate	میزان خطا
barometer	میزان الهواء
watermark	تعیین میزان مد اب
barometers	میزان الهواء
contour line	خط میزان منحنی
quantity discount	میزان تخفیف
remedied	درمان میزان
tuning indicator	میزان نما
damage criteria	میزان خسارات
isometric	دارای یک میزان
isometrics	دارای یک میزان
survival rate	میزان ماندگاری
discount rate	میزان تخفیف
tuned	میزان شده
quantum	درجه میزان
birthrate	میزان موالید
degree of protection	میزان حفافت
shear modulus	میزان سختپایی
degree of risk	میزان خطر
delta librae	دلتا- میزان
standardization	میزان کردن
demand surface	میزان تقاضا
admission rate	میزان پذیرش
setscrew	پیچ میزان
humidity	میزان رطوبت
damage criteria	میزان ضایعات
salinity	میزان شوری
data rate	میزان داده
calorimeter	میزان الحراره
beta librae	بتا- میزان
rate of spending	میزان مخارج
decrement	میزان کاهش
tuning	میزان سازی
module	اندازه میزان
modules	اندازه میزان
torsion balance	میزان ت_نش
credit rating	میزان اعتبار
effectiveness	میزان تاثیر
alpha librae	الفا- میزان
tuning meter	میزان سنج
speeds	میزان شتاب
sensitivity	میزان حساسیت
sensitivities	میزان حساسیت
libra	برج میزان
level of effort	میزان تلاش
collimate	میزان کردن
kiffa australis	بتا- میزان
knock rating	میزان بهسوزی
measure	واحد میزان
amounted	مقدار میزان
amounting	مقدار میزان
amounts	مقدار میزان
speeding	میزان شتاب
speed	میزان شتاب
incidence	میزان بروز
amount	مقدار میزان
allowances	میزان مجاز
allowance	میزان مجاز
line of cerdit	میزان اعتبار
adjustment	میزان کردن
tunes	میزان کردن
tune	میزان کردن
tempos	میزان سرعت
tempo	میزان سرعت
lapse rate	میزان افت
focussing	میزان کردن
focusses	میزان کردن
focussed	میزان کردن
focuses	میزان کردن
focused	میزان کردن
align	میزان کردن
aligned	میزان کردن
aligning	میزان کردن
performance	میزان کارائی
availability	میزان دسترسی
meters	مقیاس میزان
meter	مقیاس میزان
volumes	تعداد میزان
volume	تعداد میزان
aligns	میزان کردن
focus	میزان کردن
turbidity	میزان کدری
sprinkling	میزان اندک
height adjustment	میزان ارتفاع
resistance adjustment	میزان پایداری
Richter Scale	میزان ریشتر
tension adjustment	میزان فشار
to figure up	مبلغ یا میزان
performances	میزان کارائی
precipitation	میزان بارندگی
precipitation	میزان رطوبت
adjust	میزان کردن
expenditure	میزان مصرف
goodness of fit	میزان انطباق
voltage balance	میزان ولتاژ
adjusts	میزان کردن
adjusting	میزان کردن
hygrometer	میزان الرطوبه
tuners	میزان کننده
tuner	میزان ساز
gradient	میزان شیب
tuners	میزان ساز
gradients	میزان شیب
tuner	میزان کننده
fuel endurance	میزان تکافوی سوخت
lag rate	میزان کسری پرسنل
loss assessment	ارزیابی میزان خسارت
natality	میزان زاد و ولد
employment rate	میزان نسبی اشتغال
manual tuning	میزان سازی با دست
intermediate contour	میزان منحنی واسطه
mortality rate	میزان مرگ و میر
index contour line	میزان منحنی اصلی
measure of one's force	میزان نیروی شخص
fine tuning	میزان سازی دقیق