Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (16 milliseconds)
English	Persian
velocity gradiant	میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
Other Matches
cross flow	دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
isotach	خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
constrictor	گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
fet	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
vorticity	میزان برداری دوران موضعی سیال
transonic	سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
flows	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
baffle	منحرف کننده جریان سیال
vapor lock	قطع کامل جریان سیال
baffled	منحرف کننده جریان سیال
baffling	منحرف کننده جریان سیال
whirling	چرخش یا دوران جریان سیال
baffles	منحرف کننده جریان سیال
whirl	چرخش یا دوران جریان سیال
whirled	چرخش یا دوران جریان سیال
whirls	چرخش یا دوران جریان سیال
drags	وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged	وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag	وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
pitch control	کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
vortex flow	جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
underway	در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
variable ratio	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
reynolds number	مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
notches	بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notch	بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
chocked nozzle	خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
pitot tube	لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
reed valve	شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
variable area nozzle	نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
black box	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
tempos	میزان سرعت
tempo	میزان سرعت
rate of flow	میزان جریان
real stagnation point	نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
venturi	کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
slowdown	کاستن سرعت یا میزان چیزی
slowdowns	کاستن سرعت یا میزان چیزی
jerks	میزان تغییر شتاب
jerk	میزان تغییر شتاب
jerked	میزان تغییر شتاب
jerking	میزان تغییر شتاب
strain rate	میزان تغییر شکل
vortex tube	وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
frequency tolerance	میزان تغییر مجاز فرکانس
air mass	جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
damper	الت میزان کردن جریان هوا
computing	میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
rate of current	سرعت جریان
drift of a current	سرعت جریان
flux	سرعت جریان
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
orifice meter	روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
image	[برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
images	برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
speed variation	تغییر سرعت
change of speed	تغییر سرعت
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
fluidal	مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
tuners	پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner	پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
gradients	درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradient	درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
rate of deformation	سرعت تغییر شکل
photoresist	روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
current displacement	تغییر جریان
lagrangian method	روش تعیین سرعت جریان اب
variable speed d.c. motor	موتور جریان دائم با سرعت متغیر
speed change	تغییر سرعت یا تعویض عده دور
rheological <adj.>	علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
night effect	تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
rheology	علم جریان و تغییر شکل ماده
scroll	میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls	میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
opportunism	به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
surging	تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
alluviation	رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
currents	جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
current	جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
commutation	تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
attrition rate	میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
variable delivery pump	پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
rarefaction	جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
jet stream	جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
amperage	شدت جریان برق میزان نیروی برق برحسب امپر
variable displacement pump	پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
photo distance	مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance	مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
alternating current	جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
scattering mean free path	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
range scale	طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
quantization	خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
pitch speed	حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
brake specific fuel consumption	مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
clear air turbulence	اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
short international	مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
marking current	جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
range section	قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
zero air voids unit weight	وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
availability	میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo	نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round	مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
kaldor criterion	ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
leakage current	جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
vehicle stopping distance	مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
surged	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
constants	ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant	ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
normal	عمود
perpendicular [to] <adj.>	عمود [بر]
tate	عمود
perpendecular	عمود
perpendicular	عمود
barbican	دو برج عمود
vertically	بطور عمود
barbacan	دو برج عمود
normal vector	بردار عمود
road distance	مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
coincidence range finder	مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
mean free path absorption	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
staple	عمود چهارپایه تخت
cross-banded	[روکشی با تارهای عمود]
stapling	عمود چهارپایه تخت
normal shock wave	موج ضربهای عمود
tate zuki	ضربه عمود مشت
stapled	عمود چهارپایه تخت
athwart	عمود به خط میتنی قایق
nadir	پای عمود نافر خط ندیر
abeam	امتداد عمود برمحور طولی
orthogonal mesh reinforcement	شبکه ارماتور عمود برهم
tunes	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
combined speed indicator	عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring	طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio	نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed	سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate	سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
neotral position	وضع بدن عمود بر سطح مسیر
t position	حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
batardeau	[دیوار عمود بر روی گودال یا چاله]
tachometer	اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number	عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation	سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed	سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
angle of incidence	زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
transport stream	ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
all mains receiver	گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull	وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
rate of pouring	سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity	سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
room circuit	جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
telemetering	ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
rotor incidence	زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
amp	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
end strings	نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
inputted	فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input	فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
unclocked	مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
heterodyne	ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor	مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
branch cutoff	دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
x cut crystal	کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
hangover	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect	اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
cam ground piston	پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
deflection of vertical	اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
unthickened	سیال
fluids	سیال
fulidal	سیال
fluid	سیال
constant current	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current	جریان القاء شده جریان تحریک
counter current	جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
self adjusting	بخودی خود میزان شونده خود میزان
support	CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com