Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (13 milliseconds)
English
Persian
strain rate
میزان تغییر شکل
Search result with all words
image
[برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
images
برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
gradient
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
jerk
میزان تغییر شتاب
jerked
میزان تغییر شتاب
jerking
میزان تغییر شتاب
jerks
میزان تغییر شتاب
scroll
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
frequency tolerance
میزان تغییر مجاز فرکانس
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
Other Matches
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
self adjusting
بخودی خود میزان شونده خود میزان
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
change
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
depth contour
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
amounted
میزان
measure
میزان
volume
میزان
amounting
میزان
volumes
میزان
scalage
میزان
criterion
میزان
yardsticks
میزان
yardstick
میزان
amount
میزان
units
میزان
adjustments
میزان
balances
میزان
balance
میزان
amounts
میزان
rates
میزان
infiltration rate
میزان
meter
میزان
adjustment
میزان
meters
میزان
rate
میزان
level
میزان
metre
میزان
noise level
میزان خش
scales
میزان
levels
میزان
metres
میزان
levelled
میزان
weight
میزان
leveled
میزان
rhythm
میزان
unit
میزان
libra
میزان
librae
میزان
At the rate of . On a scale of .
به میزان
rhythms
میزان
tension adjustment
میزان فشار
resistance adjustment
میزان پایداری
height adjustment
میزان ارتفاع
equilibration
میزان کردن
data rate
میزان داده
error rate
میزان خطا
shear modulus
میزان سختپایی
decrement
میزان کاهش
tuning
میزان سازی
consumption rate
میزان مصرف
amounted
مقدار میزان
watermark
تعیین میزان مد اب
education stand
میزان تحصیلات
amounts
مقدار میزان
sprinkling
میزان اندک
demand surface
میزان تقاضا
watermarks
تعیین میزان مد اب
amount
مقدار میزان
sensitivity
میزان حساسیت
sensitivities
میزان حساسیت
degree of protection
میزان حفافت
degree of risk
میزان خطر
delta librae
دلتا- میزان
amounting
مقدار میزان
voltage balance
میزان ولتاژ
remedying
درمان میزان
remedy
درمان میزان
remedies
درمان میزان
remedied
درمان میزان
Richter Scale
میزان ریشتر
barometer
میزان الهواء
setscrew
پیچ میزان
discount rate
میزان تخفیف
barometers
میزان الهواء
damage criteria
میزان ضایعات
adjusting
میزان کردن
survival rate
میزان ماندگاری
gradients
میزان شیب
gradient
میزان شیب
beta librae
بتا- میزان
birthrate
میزان موالید
quantum
درجه میزان
tuned
میزان شده
calorimeter
میزان الحراره
expenditure
میزان مصرف
isometrics
دارای یک میزان
tuners
میزان ساز
admission rate
میزان پذیرش
alpha librae
الفا- میزان
adjust
میزان کردن
performances
میزان کارائی
performance
میزان کارائی
precipitation
میزان بارندگی
precipitation
میزان رطوبت
adjusts
میزان کردن
tuners
میزان کننده
tuner
میزان کننده
humidity
میزان رطوبت
adjustment
میزان کردن
torsion balance
میزان ت_نش
effectiveness
میزان تاثیر
modules
اندازه میزان
module
اندازه میزان
tuning indicator
میزان نما
rating
میزان عوارض
credit rating
میزان اعتبار
ratings
میزان عوارض
tuning meter
میزان سنج
turbidity
میزان کدری
allowance
میزان مجاز
allowances
میزان مجاز
standardization
میزان کردن
speeds
میزان شتاب
speeding
میزان شتاب
speed
میزان شتاب
par
میزان متوسط
to figure up
مبلغ یا میزان
collimate
میزان کردن
isometric
دارای یک میزان
collision rate
میزان برخورد
incidence
میزان بروز
conductance
میزان هدایت
contour line
خط میزان منحنی
damage criteria
میزان خسارات
evaporimter
میزان تبخیر
meters
مقیاس میزان
measure
واحد میزان
tunes
میزان کردن
hygrometer
میزان الرطوبه
level of effort
میزان تلاش
quantity discount
میزان تخفیف
rate of climb
میزان صعود
rate of flow
میزان جریان
focussing
میزان کردن
goodness of fit
میزان انطباق
focusses
میزان کردن
libra
برج میزان
tuner
میزان ساز
meter
مقیاس میزان
availability
میزان دسترسی
rain glass
میزان سنج
tempo
میزان سرعت
tempos
میزان سرعت
rain glass
میزان الهوا
line of cerdit
میزان اعتبار
tune
میزان کردن
lapse rate
میزان افت
focussed
میزان کردن
rate of turn
میزان گردش
aligns
میزان کردن
aligning
میزان کردن
align
میزان کردن
volumes
تعداد میزان
volume
تعداد میزان
knock rating
میزان بهسوزی
aligned
میزان کردن
rate of loading
میزان بارگذاری
rate of output
میزان تولید
kiffa australis
بتا- میزان
focus
میزان کردن
failure rate
میزان خرابی
focused
میزان کردن
salinity
میزان شوری
rate of spending
میزان مخارج
focuses
میزان کردن
decrement
کاهش میزان یک متغیر
contour interval
فاصله میزان منحنی
scale
میزان مقیاس درجه
thermometre
میزان الحراره درجه
thermometers
میزان الحراره درجه
water hardness
[میزان املاح موجود در آب]
thermal exposure
میزان جذب حرارت
lag rate
میزان کسری پرسنل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com