Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
resonant line tuner
میزان سازی با خط مواج
Other Matches
tuning
میزان سازی
slugs
میزان سازی هستهای
slug
میزان سازی هستهای
manual tuning
میزان سازی با دست
slugged
میزان سازی هستهای
sharp tuning
میزان سازی تیز
staggered tuning
میزان سازی ردیفی
fine tuning
میزان سازی دقیق
fine turning
میزان سازی دقیق
optometric
وابسته به میزان دید و عینک سازی
refresh rate
تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
billowy
مواج
undulatory
مواج
resonant line
خط مواج
floating
مواج
undulating
مواج
brucellosis
تب مواج
undulatory current
جریان مواج
vibratile
مرتعش مواج
undulatory discharge
تخلیه مواج
wavily
بطور مواج
floating reticle
عدسی مواج
fishtail wind
باد مواج
oscillating discharge
تخلیه مواج
floating
سیال مواج
rippling
مانند اب مواج شدن
ripple
مانند اب مواج شدن
flotage
جسم مواج وشناور
ripples
مانند اب مواج شدن
rippled
مانند اب مواج شدن
ninon
پارچه نرم و مواج ابریشمی
floating mark
نقاط مواج عکس هوایی
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
fluctuable
مستعد بالا و پائین رفتن مواج
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating reticle
تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
self adjusting
بخودی خود میزان شونده خود میزان
counter recoil cylinder
استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
depth contour
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
yardsticks
میزان
libra
میزان
yardstick
میزان
weight
میزان
adjustments
میزان
librae
میزان
volume
میزان
amounts
میزان
scalage
میزان
amount
میزان
volumes
میزان
amounted
میزان
amounting
میزان
meter
میزان
rhythm
میزان
rates
میزان
criterion
میزان
rhythms
میزان
meters
میزان
balance
میزان
infiltration rate
میزان
balances
میزان
adjustment
میزان
At the rate of . On a scale of .
به میزان
units
میزان
unit
میزان
rate
میزان
measure
میزان
level
میزان
scales
میزان
noise level
میزان خش
leveled
میزان
levelled
میزان
metres
میزان
metre
میزان
levels
میزان
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
discount rate
میزان تخفیف
tempo
میزان سرعت
tempos
میزان سرعت
allowances
میزان مجاز
quantum
درجه میزان
speed
میزان شتاب
tuners
میزان کننده
availability
میزان دسترسی
precipitation
میزان رطوبت
tunes
میزان کردن
rating
میزان عوارض
tension adjustment
میزان فشار
gradients
میزان شیب
gradient
میزان شیب
tuned
میزان شده
resistance adjustment
میزان پایداری
height adjustment
میزان ارتفاع
tuners
میزان ساز
tuner
میزان ساز
sprinkling
میزان اندک
tuner
میزان کننده
tune
میزان کردن
speeds
میزان شتاب
ratings
میزان عوارض
speeding
میزان شتاب
beta librae
بتا- میزان
focused
میزان کردن
amount
مقدار میزان
focuses
میزان کردن
voltage balance
میزان ولتاژ
sensitivity
میزان حساسیت
sensitivities
میزان حساسیت
focussed
میزان کردن
focusses
میزان کردن
focus
میزان کردن
amounted
مقدار میزان
equilibration
میزان کردن
barometers
میزان الهواء
birthrate
میزان موالید
failure rate
میزان خرابی
evaporimter
میزان تبخیر
amounts
مقدار میزان
error rate
میزان خطا
amounting
مقدار میزان
focussing
میزان کردن
remedied
درمان میزان
torsion balance
میزان ت_نش
incidence
میزان بروز
remedy
درمان میزان
to figure up
مبلغ یا میزان
Richter Scale
میزان ریشتر
remedying
درمان میزان
measure
واحد میزان
watermarks
تعیین میزان مد اب
admission rate
میزان پذیرش
alpha librae
الفا- میزان
tuning indicator
میزان نما
education stand
میزان تحصیلات
adjustment
میزان کردن
remedies
درمان میزان
turbidity
میزان کدری
allowance
میزان مجاز
hygrometer
میزان الرطوبه
calorimeter
میزان الحراره
tuning meter
میزان سنج
watermark
تعیین میزان مد اب
expenditure
میزان مصرف
setscrew
پیچ میزان
adjusting
میزان کردن
credit rating
میزان اعتبار
degree of protection
میزان حفافت
shear modulus
میزان سختپایی
delta librae
دلتا- میزان
contour line
خط میزان منحنی
rate of climb
میزان صعود
degree of risk
میزان خطر
rate of flow
میزان جریان
adjust
میزان کردن
line of cerdit
میزان اعتبار
goodness of fit
میزان انطباق
volumes
تعداد میزان
adjusts
میزان کردن
salinity
میزان شوری
aligned
میزان کردن
aligning
میزان کردن
data rate
میزان داده
modules
اندازه میزان
module
اندازه میزان
barometer
میزان الهواء
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com