English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
resistance adjustment میزان پایداری
Other Matches
persistency پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense پایداری داخلی پایداری ملی
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
resist پایداری
stickability پایداری
persistence پایداری
stableness پایداری
perenniality پایداری
constancy پایداری
endurance پایداری 0
resistance پایداری
consistence پایداری
commorant پایداری
hold one's ground پایداری
resists پایداری
resisting پایداری
hold one's own پایداری
stability پایداری
consistent پایداری
permanencies پایداری
permanence پایداری
resisted پایداری
consistency پایداری
permanency پایداری
people forces نیروی پایداری
directional stability پایداری جهشی
directional stability پایداری سمتی
retentivity پایداری مغناطیسی
elastic stability پایداری ارتجاعی
frequency stability پایداری فرکانس
fixity قرار پایداری
stability calculation حساب پایداری
static stability پایداری استاتیک
staidness ارامش پایداری
thermodynamic stability پایداری ترمودینامیکی
stability of slope پایداری ترانشه
stability of an emulsion پایداری امولسیون
stability constant ثابت پایداری
stabilizing پایداری کردن
spiral stability پایداری چرخشی
speed stability پایداری سرعت
soil consistence پایداری خاک
stability پایایی پایداری
consistency of concrete پایداری بتن
creep strength پایداری خزشی
staying power نیروی پایداری
longitudinal stability پایداری طولی
negative stability پایداری منفی
lateral stability پایداری عرضی
kinetic stability پایداری سینتیکی
kinetic stability پایداری جنبشی
light stable پایداری نور
neutral stability پایداری خنثی
neutral stability پایداری بی تفاوت
plastic consistency پایداری خمیری
inherent stability پایداری ماندگار
optical stability پایداری نوری
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
statics دانش پایداری نیروها
fuel endurance قدرت پایداری سوخت
crystal field stabilization energy انرژی پایداری میدان بلور
ligand field stabilization energy انرژی پایداری میدان لیگاند
creep strength depending on time پایداری خزشی تابع زمان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
half residence time نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
chrome dyes کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
volume میزان
rhythm میزان
rhythms میزان
amount میزان
volumes میزان
yardsticks میزان
amounting میزان
At the rate of . On a scale of . به میزان
rate میزان
meters میزان
meter میزان
criterion میزان
amounted میزان
noise level میزان خش
metre میزان
leveled میزان
levelled میزان
levels میزان
level میزان
metres میزان
weight میزان
libra میزان
librae میزان
measure میزان
scales میزان
yardstick میزان
unit میزان
units میزان
amounts میزان
rates میزان
infiltration rate میزان
balances میزان
adjustment میزان
scalage میزان
adjustments میزان
balance میزان
goodness of fit میزان انطباق
hygrometer میزان الرطوبه
salinity میزان شوری
evaporimter میزان تبخیر
level of effort میزان تلاش
delta librae دلتا- میزان
rate of loading میزان بارگذاری
degree of risk میزان خطر
line of cerdit میزان اعتبار
rain glass میزان سنج
equilibration میزان کردن
rate of output میزان تولید
education stand میزان تحصیلات
failure rate میزان خرابی
rate of spending میزان مخارج
module اندازه میزان
modules اندازه میزان
rate of turn میزان گردش
beta librae بتا- میزان
error rate میزان خطا
discount rate میزان تخفیف
libra برج میزان
rain glass میزان الهوا
effectiveness میزان تاثیر
credit rating میزان اعتبار
alpha librae الفا- میزان
setscrew پیچ میزان
contour line خط میزان منحنی
standardization میزان کردن
birthrate میزان موالید
kiffa australis بتا- میزان
consumption rate میزان مصرف
quantity discount میزان تخفیف
calorimeter میزان الحراره
shear modulus میزان سختپایی
conductance میزان هدایت
demand surface میزان تقاضا
rate of flow میزان جریان
collision rate میزان برخورد
admission rate میزان پذیرش
rate of climb میزان صعود
degree of protection میزان حفافت
lapse rate میزان افت
decrement میزان کاهش
torsion balance میزان ت_نش
humidity میزان رطوبت
data rate میزان داده
to figure up مبلغ یا میزان
isometric دارای یک میزان
isometrics دارای یک میزان
damage criteria میزان ضایعات
damage criteria میزان خسارات
knock rating میزان بهسوزی
survival rate میزان ماندگاری
tuned میزان شده
quantum درجه میزان
collimate میزان کردن
sprinkling میزان اندک
height adjustment میزان ارتفاع
meters مقیاس میزان
tension adjustment میزان فشار
availability میزان دسترسی
sensitivities میزان حساسیت
performances میزان کارائی
performance میزان کارائی
meter مقیاس میزان
adjust میزان کردن
volume تعداد میزان
volumes تعداد میزان
adjusting میزان کردن
precipitation میزان بارندگی
precipitation میزان رطوبت
speed میزان شتاب
amounted مقدار میزان
amounting مقدار میزان
amounts مقدار میزان
adjustment میزان کردن
allowance میزان مجاز
allowances میزان مجاز
speeding میزان شتاب
tuner میزان کننده
amount مقدار میزان
aligning میزان کردن
measure واحد میزان
gradients میزان شیب
gradient میزان شیب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com