Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
standard bar	میله استاندارد
Other Matches
ieee	سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
documenting	روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented	روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document	روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
tenpin	میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood	ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
international standards organization	طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
POSIX	استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extend	گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends	گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending	گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
feinting	حرکت از میله بالا به میله پایین
feints	حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted	حرکت از میله بالا به میله پایین
feint	حرکت از میله بالا به میله پایین
PHIGS	برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source	استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
shaft	میله ستون میله چاه
shafts	میله ستون میله چاه
standard	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
ODI	واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
modulus	استاندارد
standards	استاندارد
high and dry <idiom>	استاندارد
canonical	استاندارد
standard	استاندارد
basic standard	استاندارد اولیه
standardized	استاندارد شده
magnetic standard	اهنربای استاندارد
standard error	خطای استاندارد
secondary standard	استاندارد ثانویه
frequency standard	استاندارد فرکانس
standard rate	نرخ استاندارد
standard section	پروفیل استاندارد
basic standard cost	قیمت استاندارد
standard costs	هزینههای استاندارد
standard solution	محلول استاندارد
boilerplate	متن استاندارد
standard class	درجه استاندارد
standard of living	استاندارد زندگی
standard price	قیمت استاندارد
standard interface	واسطه استاندارد
standard temperature and pressure	شرایط استاندارد
standard specification	دستورات استاندارد
standard specification	مقررات استاندارد
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
standard function	تابع استاندارد
standard interface	رابط استاندارد
nonstandard	غیر استاندارد
standard measure	اندازه استاندارد
standard ohm	اهم استاندارد
standards of living	استاندارد زندگی
substandard	زیر استاندارد
standardization	استاندارد سازی
standard pascal	پاسکال استاندارد
standard pitch	گام استاندارد
atmospheres	اتمسفر استاندارد جو
atmosphere	اتمسفر استاندارد جو
standard	استاندارد همگون
standardising	استاندارد نمودن
standard candle	شمع استاندارد
standards	استاندارد همگون
silver standard	استاندارد نقره
standardize	استاندارد نمودن
dialects	ی در زبان استاندارد
standardizes	استاندارد نمودن
standard resistor	مقاومت استاندارد
standard atmosphere	اتمسفر استاندارد
standardizing	استاندارد نمودن
primary standard	استاندارد اولیه
table lamp	لامپ استاندارد
standardises	استاندارد نمودن
standard cell	پیل استاندارد
standardised	استاندارد نمودن
resistance standard	مقاومت استاندارد
traditional chess	شطرنج استاندارد
dialect	ی در زبان استاندارد
standard condition	شرایط استاندارد
standard penetration	ازمایش نفوذی استاندارد
ansi	کدهای استاندارد ANSI
mnemonic	استاندارد اختصار کلمه
ambient quality standard	استاندارد کیفیت پرمون
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom>	متناسب با استاندارد طبیعی
standard oil company	استاندارد اویل کمپانی
standard electrode potential	پتانسیل استاندارد الکترود
standard oil company	شرکت نفت استاندارد
NDIS	واسط دستور استاندارد
standard oxidation potential	پتانسیل اکسایش استاندارد
ieee	واسط استاندارد IEEE
cut the mustard <idiom>	به حد استاندارد لازم رسیدن
data encyption standard	استاندارد حفافت داده
standard heat of formation	گرمای تشکیل استاندارد
calibration	مین یک بررسی استاندارد
standard product cost	ارزش تولید استاندارد
primary standard grade	خلوص استاندارد اولیه
standard electrode potential	پتانسیل الکترود استاندارد
clark	پیل استاندارد کلارک
standard hydrogen electrode	الکتورد هیدروژن استاندارد
standard conversion factor	ضریب تبدیل استاندارد
pop up menu	منوی غیر استاندارد
RJ connector	استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
raunchier	پست تر از استاندارد یا میزان متداول
raunchiest	پست تر از استاندارد یا میزان متداول
per standard compass	برحسب قطب نمای استاندارد
nibbles	نصف طول بایت استاندارد
nibbling	نصف طول بایت استاندارد
nibbled	نصف طول بایت استاندارد
calibrating standard	تنظیم شده به صورت استاندارد
nibble	نصف طول بایت استاندارد
standard free energy of formation	انرژی ازاد تشکیل استاندارد
feed back	اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
standards	عیار قانونی استاندارد مقرر
ieee	استاندارد مون Token Bus
international organisation for standard	موسسه بین المللی استاندارد
metric	اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
dif	استاندارد مخصوص فایلهای داده
international standard atmosphere	اتمسفر استاندارد بین المللی
standard	عیار قانونی استاندارد مقرر
raunchy	پست تر از استاندارد یا میزان متداول
stp	pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
nybble	نصف طول بایت استاندارد
ntp	pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
current standard cost	هزینه استاندارد و مورد قبول
standardising	مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
bogies	گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
tons	واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
ton	واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
standardises	مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
bogey	ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
Industry Standard Architecture	استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
standardised	مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
sop	رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
clouts	هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouting	هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
bogey	گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
standardizes	مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizing	مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
bogeys	گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys	ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
bogies	ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
ice point	دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
standardize	مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
clout	هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouted	هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
ieee	استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
army standard score	نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
advanced	یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
sops	رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
FTAM	روش استاندارد ارسال فایل OSI
density attitude	ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
ansi	گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
extended industry standard architecture	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
eisa	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
ECMA	استاندارد نشانههای برای رسم فلوچارت
NetBIOS	استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود.
Bell compatible modem	مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
trabecula	میله میله
trabeculate	میله میله
barcode	کد میله ای
trabecular	میله میله
shaft	میله
beam	میله
beams	میله
pivots	میله
mandrel or dril	میله
mandrel	میله
gad	میله
filaments	میله
filament	میله
virgule	میله
levers	میله
lever	میله
trib	میله
pin	میله
pivot	میله
pivoted	میله
mandril	میله
tie rod	میله کش
tige	میله
piped	میله
rods	میله
rod	میله
spike	میله
shank	میله
pinning	میله
pinned	میله
shafting	میله ها
pipe	میله
slat	میله
slat	میله میله
slats	میله
slats	میله میله
shafts	میله
scape	میله
axle	میله
axles	میله
bards	میله
bard	میله
spill	میله

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com