English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
glass rod میله شیشهای
Other Matches
tenpin میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
shaft میله ستون میله چاه
shafts میله ستون میله چاه
glassy شیشهای
galssy شیشهای
vitric شیشهای
vitriform شیشهای
glazing شیشهای
vitreous شیشهای
amorphous شیشهای
hyaloid شیشهای
glass rule خط کش شیشهای
glassy state حالت شیشهای
vitreus state حالت شیشهای
blindworm مار شیشهای
glass bulb حباب شیشهای
glass electrode الکترود شیشهای
glass eye چشم شیشهای
glass jaw ارواره شیشهای
galss transition تبدیل شیشهای
gamma transition تبدیل شیشهای
shellac لاک شیشهای
glazing coat روکش شیشهای
glass tube لوله شیشهای
marbles گلوله شیشهای
marble گلوله شیشهای
glass vessels فروف شیشهای
glassiness خاصیت شیشهای
glassy transition تبدیل شیشهای
the vitreoud humour ابگونه شیشهای
solar house گلخانه شیشهای
hyaloid membrane شامهء شیشهای
slow worm مار شیشهای
vitreosity خاصیت شیشهای
semivitrified نیم شیشهای
glass الت شیشهای
semivitrified نیمه شیشهای
louvred دریاپنجرهچوبی-شیشهای
t.g دمای تبدیل شیشهای
gamma transition temperature دمای تبدیل شیشهای
vitreous enamel coating روکش لعاب شیشهای
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature دمای تبدیل شیشهای
hyalitis اماس رطوبت شیشهای
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
salvers سینی پایه دار شیشهای
glass separator میان گیر شیشهای باتری
intravitreous واقع در درون رطوبت شیشهای
pseudoscope شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
vitrify شیشهای کردن یا شدن زینترن
salver سینی پایه دار شیشهای
fogging مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
belljar نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
liquid crystal displays صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
meniscus شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
astrodome گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
LCD Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
fibre رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fiber رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre optics لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
glare صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
fibre optics لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
scanners وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
pivots میله
beam میله
beams میله
pivoted میله
spike میله
virgule میله
pin میله
rodless بی میله
slat میله میله
axis میله
barcode کد میله ای
bacillar میله میله
trabecula میله میله
pivot میله
gad میله
rods میله
lever میله
slats میله
slats میله میله
tie rod میله کش
tige میله
axles میله
axle میله
rod میله
slat میله
levers میله
trib میله
shafts میله
filaments میله
trabeculate میله میله
filament میله
trabecular میله میله
pipe میله
piped میله
stemming میله
bars میله
stilts میله
shaft میله
mandrel میله
stem میله
bar میله
stems میله
spill میله
spilled میله
spilling میله
spills میله
stemmed میله
bard میله
bards میله
stilt میله
mandrel or dril میله
mandril میله
shafting میله ها
shank میله
pinned میله
firing shaft میله
scape میله
pinning میله
bacillary میله میله
standard bar میله استاندارد
control rod میله کنترل
pitman میله اتصالی
copper rod میله مسی
baculiform بشکل میله
bar reinforcement تقویت میله
coupling probe میله جفتگری
gearshift میله دنده
pivot arm میله گردنده
gearshifts میله دنده
bar pressing میله فشردن
drift میله سمبه
pistons میله متحرک
armouring میله تقویت
drifted میله سمبه
drifting میله سمبه
drifts میله سمبه
stud میله شمع
standard bar میله معمولی
railing post میله نرده
shaft میله استوانهای
piston میله متحرک
square shaft screw of bolt میله چارتراش
split pin میله لولا
stems ساقه میله
stemming ساقه میله
tongues میله شاهین
short test bar میله کوتاه
push rod میله رابط
rodlike میله مانند
bar stop توقف میله
bar stop ضربه میله
agitator shaft میله بهمزن
print bar میله چاپ
fillers میله استحکام
filler میله استحکام
stake میله چوبی
staked میله چوبی
stemming میله گردنه
stemmed ساقه میله
stemmed میله گردنه
stem ساقه میله
stem میله گردنه
stakes میله چوبی
an iron bar میله اهنی
arbor شاه میله
bollards میله مهار
bollard میله مهار
stave میله نردبان
arming pin میله ضامن
cantilever extension میله سگدست
armature میله فلزی
combination slitting, shears میله و اهن بر
connecting rod میله رابط
armature bar میله ارمیچر
pool tool میله زنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com