Dictiornary-Farsi | میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
average propensity to consume	میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد


Other Matches

average propensity to save	میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
margin propensity to consume	تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dissaving	مصرف بیش از درامد
permanent income hypothesis	فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
diminishing utility	اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics	امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
relative income hypothesis	براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
power consumer	مصرف انرژی مصرف توان
permanent income hypothesis	این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
income velocity of money	سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
average revenue	درامد متوسط
mean income	درامد متوسط
median income	درامد متوسط
average revenue product	درامد متوسط محصول
comsumption	مصرف
expenditure	مصرف
disposal	مصرف
otiose	بی مصرف
unemployed	بی مصرف
sodden	بی مصرف
offtake	مصرف
consumption possibility line	حد مصرف
of no a	بی مصرف
extravagant	مصرف
waste	بی مصرف
usage	مصرف
usages	مصرف
aggregate consumption	مصرف کل
overall consumption	مصرف کل
expense	مصرف
good for nothing	بی مصرف
income consumption curve	مصرف
consumerism	مصرف
wastes	بی مصرف
wasteful	مصرف
waster	مصرف
wasters	مصرف
consumption	مصرف
consumed	مصرف کردن
eats	مصرف کردن
eat	مصرف کردن
present consumption	مصرف جاری
consumption rate	اهنگ مصرف
consumption theory	نظریه مصرف
consume	مصرف کردن
consumption schedule	جدول مصرف
spends	مصرف کردن
power consumption	مصرف برق
spend	مصرف کردن
power consumption	مصرف قدرت
power consumer	مصرف برق
present consumption	مصرف حال
private consumption	مصرف خصوصی
productive consumption	مصرف مولد
to use up	مصرف کردن
dismantling	بی مصرف کردن
dismantles	بی مصرف کردن
dismantled	بی مصرف کردن
unproductive consumption	مصرف بیهوده
dismantle	بی مصرف کردن
exhausted	مصرف شده
transitory consumption	مصرف گذرا
transitory consumption	مصرف انتقالی
utilizable <adj.>	قابل مصرف
usage rate	نرخ مصرف
use up	مصرف کردن
consumerism	مصرف گرایی
throwaway	یکبار مصرف
consumption rate	نواخت مصرف
throw away	چیز بی مصرف
propensity to consume	گرایش به مصرف
put away	مصرف کردن
rate of consumption	نرخ مصرف
ready for use	اماده مصرف
ready use	اماده مصرف
expenditure	میزان مصرف
bootless	بی مصرف بی علاج
rival consumption	مصرف رقابتی
rags	بی مصرف شدن
rag	بی مصرف شدن
consumption rate	میزان مصرف
expendable	مصرف پذیر
propensity to consume	تمایل به مصرف
home use entry	اعلامیه مصرف
consumers	مصرف کننده
fuel consumption	مصرف سوخت
high mass consumption	مصرف انبوه
idle stock	موجودی بی مصرف
inconsumable	مصرف نکردنی
induced consumption	مصرف القائی
induced consumption	مصرف تشویقی
industrial consumption	مصرف صنعتی
autonomous consumption	مصرف مستقل
internal consumption	مصرف داخلی
internal power	مصرف داخلی
gasoline consumption	مصرف بنزین
irrigation consumption	مصرف ابیاری
shelf life	تاریخ مصرف
using	استعمال مصرف
consumer	مصرف کننده
abusing	سوء مصرف
home consumption	مصرف خانگی
energy consumption	مصرف انرژی
home consumption	مصرف داخلی
optional consumption	مصرف اختیاری
utilization	مصرف بکاربری
domestic consumption	مصرف خانگی
partial substitution	جانشینی مصرف
peak load	بحبوحه مصرف
per capita consumption	مصرف سرانه
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
permanent consumption	مصرف دائمی
consumes	مصرف کردن
national consumption	مصرف ملی
user	مصرف کننده
abuses	سوء مصرف
abused	سوء مصرف
abuse	سوء مصرف
mass consumption	مصرف انبوه
mass consumption	مصرف کلان
maximum power demand	مصرف حداکثر
expenditure credit	اعتبار مصرف
excise tax	مالیات بر مصرف
users	مصرف کننده
consumption possibility line	خط امکانات مصرف
using	مورد مصرف
applicable <adj.>	مصرف کردنی
suitable <adj.>	مصرف کردنی
coefficient of utility	ضریب مصرف
usable <adj.>	مصرف کردنی
consumer brand	کالای پر مصرف
usage	مورد مصرف
exploitation [utilization]	مورد مصرف
consumption function	تابع مصرف
consumable	مصرف شدنی
utilisable [British] <adj.>	مصرف کردنی
utilizable <adj.>	مصرف کردنی
conspicious consumption	مصرف تجملی
utilisable [British] <adj.>	قابل مصرف
useful <adj.>	قابل مصرف
usable <adj.>	قابل مصرف
suitable <adj.>	قابل مصرف
applicable <adj.>	قابل مصرف
useful <adj.>	مصرف کردنی
utilization	مورد مصرف
usages	موارد مصرف
use	استعمال مصرف
utilizations	موارد مصرف
uses	استعمال مصرف
disposable	مصرف شدنی
utilisation [British]	مورد مصرف
utilisations	موارد مصرف
conspicuious consumption	مصرف تجملی
TAN [Transaction authentication number]	رمز یکبار مصرف
capital consumption	مصرف سرمایه
recive	مصرف کنید
p day	زمان تعادل مصرف
product usage rate	میزان مصرف محصول
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
input	نیروی مصرف شده
materials utilisation control	کنترل مصرف مواد
metre	کنتور مصرف سنج
inputted	نیروی مصرف شده
maximum demand pointer	عقربه مصرف حداکثر
bauble	چیزقشنگ وبی مصرف
consumer psychology	روانشناسی مصرف کننده
primary consumers	مصرف کنندگان نخستین
consumer equilibrium	تعادل مصرف کننده
consumer credit	اعتبار مصرف کننده
consumer sovereignty	حاکمیت مصرف کننده
soverignty of the consumer	حاکمیت مصرف کننده
consumer surplus	نصیب مصرف کننده
expendable property	اماد مصرف شدنی
consumer behaviour	رفتار مصرف کننده
metres	کنتور مصرف سنج
consumer choice	انتخاب مصرف کننده
excess meter	کنتور مصرف اضافی
price consumption curve	منحنی قیمت مصرف
micronutrient	عنصر غذایی کم مصرف
offer curve	منحنی قیمت مصرف
consumer protection	حمایت از مصرف کننده
baubles	چیزقشنگ وبی مصرف
consumable supplies	اماد مصرف شدنی
nonrival consumption	مصرف غیر رقابتی
consumer preference	رجحان مصرف کننده
disposable tableware	ظروف یک بار مصرف
home use entry	اعلامیه مصرف شخصی
unit kilometer	مصرف کیلومتری یکان
age of mass consumption	عصر مصرف انبوه
underconsumption theory	نظریه مصرف ناکافی
law of diminishing atility	قانون مصرف نزولی
logplate	صفحه صورت مصرف
low marginal propensity to cunsume	تمایل ارام به مصرف
macronutrient	عنصر غذایی پر مصرف
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
gimcrack	قشنگ و بی مصرف عروسک
dud	بی مصرف گلوله معیوب
unproductive consumption	مصرف غیر مولد