Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
propeller shaft
میل گردان محور انتقال نیرو
Other Matches
shafts
محور انتقال دهنده نیرو
shaft
محور انتقال دهنده نیرو
pawl
میله گردان محور چرخ لنگر
transfer case
جعبه انتقال نیرو
axle
محور انتقال
axles
محور انتقال
transmission shaft
محور انتقال
rams
بازوی انتقال نیرو سگدست
rammed
بازوی انتقال نیرو سگدست
ram
بازوی انتقال نیرو سگدست
tubular transmission shaft
محور انتقال لولهای
main transmission shaft
محور انتقال اصلی
worked
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
hydraulic fluid
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
service peculiar
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
wheelbases
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
construction batalion
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
battalion
گردان
battalions
گردان
levogyrous
چپ گردان
levorotatory
چپ گردان
swing doors
در گردان
turnstile
گردان در
sq
گردان
doubled edge
لب گردان
turnstiles
گردان در
ramblers
سر گردان
rambler
سر گردان
rotary
گردان
swing bridge
پل گردان
winches
گردان
revolving
گردان
winched
گردان
winch
گردان
versatile
گردان
winching
گردان
swing door
در گردان
pivoting
گردان
rotary converter
تبدیل گر گردان
rotary converter
مبدل گردان
rotary beam antenna
انتن گردان
pivoted lever
اهرم گردان
roll over credit
اعتبار گردان
rotary kiln
کوره گردان
revolving fund
تنخواه گردان
turrets
برج گردان
quizmasters
آزمونچه گردان
quizmaster
آزمون گردان
quizmaster
آزمونچه گردان
pivoting window
پنجره گردان
psychedelic
روان گردان
portable lamp
چراغ گردان
propeller fan
پروانه گردان
portable pump
پمپ گردان
pivots
پاشنه گردان
turnsole
گل افتاب گردان
turret
برج گردان
variable capacitor
خازن گردان
revolving crane
جرثقیل گردان
revolving credit
اعتبار گردان
quizmasters
آزمون گردان
swing bucket
جراثقال گردان
visorless
بی افتاب گردان
selector switch
کلید گردان
swivel vise
گیره گردان
pivoted
پاشنه گردان
vizor
افتاب گردان
rotating field
میدان گردان
rotary wing
بال گردان
swivel knee
زانویی گردان
swivel joint
مفصل گردان
vent wing
پنجره گردان
star handle
دستگیره گردان
smoke jack
سیخ گردان
slewing crane
جراثقال گردان
swing gates
دریچههای گردان
swivel block
قرقره گردان
visard
افتاب گردان
separate battalion
گردان مستقل
pivot
پاشنه گردان
rotary table
میز گردان
rotary klin
کوره گردان
rotary furnace
کوره گردان
rotary type regulator
رگولاتورنوع گردان
rotary drum
طبلک گردان
spindles
میله گردان
rotary discharger
تخلیه گر گردان
rotary current
جریان گردان
spindle
میله گردان
knob
تکمه گردان
knobs
تکمه گردان
working capital
تنخواه گردان
rotary switch
کلید گردان
rotary shear
قیچی گردان
rotary selector
سلکتور گردان
turnable foot bridge
پل پیاده رو گردان
rotary pump
پمپ گردان
selectors
کلید گردان
selector
کلید گردان
rotary crane
جراثقال گردان
swinging derrick
دریک گردان
rotors
چرخ گردان
barysphere
گردان سپهر
battalion commander
فرمانده گردان
dextrorotatory
راست گردان
dextrogyrous
راست گردان
cylinderical rotary valve
شیر گردان
curved design
نماد گردان
tape drives
نوار گردان
tape drive
نوار گردان
swivels
مفصل گردان
moving magnet
اهنربای گردان
artillery battalion
گردان توپخانه
ervolving credit
اعتبار گردان
visors
افتاب گردان
manipulator
تعزیه گردان
merry go round
چرخ گردان
moving coil
قاب گردان
engineer battalion
گردان مهندس
engineer battalion
گردان مهندسی
visor
افتاب گردان
swivels
حلقه گردان
swivelled
مفصل گردان
swivel
حلقه گردان
revolving kiln
کوره گردان
sunshades
افتاب گردان
treadmills
نوار گردان
treadmill
نوار گردان
daisy
گل افتاب گردان
flexible drive tool
ابزار گردان
centrosphere
گردان سپهر
circulation pump
پمپ گردان
helianthus
گل افتاب گردان
sunshade
افتاب گردان
daisies
گل افتاب گردان
rotor
چرخ گردان
swivelled
حلقه گردان
sunflower
گل افتاب گردان
imprest
تنخواه گردان
sunflowers
گل افتاب گردان
He turned away from his wife .
از همسرش رو گردان شد
swivel
مفصل گردان
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
half height drive
نیم گردان دیسک
rotary type regulator
تنظیم کننده گردان
dragon
گردان سوار اسبی
rotary wing
هواپیمای بال گردان
supinator muscle
عضله برون گردان
regiment
گردان در ارتش انگلیس
winchester drive
دیسک گردان وینچستر
latch for pivoting windows
چفت پنجره گردان
regiments
گردان در ارتش انگلیس
dragons
گردان سوار اسبی
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
dial feed press
پرس میزی گردان
cash items
اسناد تنخواه گردان
wilder
سر گردان و اواره بودن
office swivel chair
صندلی گردان اداری
cd rom disk drive
دیسک گردان سی دی- رام
drive designator
پارامتر دیسک گردان
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
psychedelic
داروی روان گردان
moving magnet galvanometer
گالوانومتر اهنربای گردان
rotary spark gap
دهانه جرقه گردان
bogie hearth furnce
کوره حرارتی گردان
physical drive
دیسک گردان فیزیکی
rotary phase converter
تبدیل گر فاز گردان
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
rotary heat furnace
کوره با اتشدان گردان
endless screw
پیچ دندانه گردان
psychotropic drugs
داروهای روان گردان
fire opal
گل افتاب گردان عین الشمس
bushing
عایق غلاف حیله گردان
cyclostome
جانور از راسته دهان گردان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com