Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (8 milliseconds)
English
Persian
bar
میکده بارمشروب فروشی
bars
میکده بارمشروب فروشی
Other Matches
taproom
بارمشروب فروشی
barfly
کسی که از این میکده به ان میکده میرود
bistros
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
cabaret
میکده
cabarets
میکده
bar stool
کرسی میکده
barkeeper
باده فروش صاحب میکده
barrelhouse
میکده ورقاصخانه ارزان قیمت
barkeep
باده فروش صاحب میکده
on sale
فروشی
for sale
فروشی
disposability
فروشی
on offer
فروشی
sales
فروشی
retail dealing
خرده فروشی
newsstand
روزنامه فروشی
food shop
خواربار فروشی
grocery store
[American E]
خواربار فروشی
grocery
خواربار فروشی
peacockery
خود فروشی
pedlary
دست فروشی
perfumery
عطر فروشی
priggery
علم فروشی
priggishness
علم فروشی
jewelry
جواهر فروشی
greengrocery
سبزی فروشی
glassman
شیشه فروشی
optometry
عینک فروشی
grocer's shop
خواربار فروشی
barroom
نوشابه فروشی
bijouterie
جواهر فروشی
butchery business
گوشت فروشی
chandlery
شمع فروشی
dealing in slaves
برده فروشی
grocer's
خواربار فروشی
prudishness
عفت فروشی
retail sales
خرده فروشی
wineshop
باده فروشی
cash crop
فرآورد فروشی
cash crop
محصول فروشی
snack bar
ساندویچ فروشی
snack bars
ساندویچ فروشی
whole sale dealer
عمده فروشی
retail trade
خرده فروشی
salter
نمک فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
short sale
پیش فروشی
short sale
سلم فروشی
slopwork
دوخته فروشی
toggery
لباس فروشی
toploftiness
خود فروشی
retail
جزئی فروشی
drapery
پارچه فروشی
drugstore
دوا فروشی
pedantry
فضل فروشی
retail
خرده فروشی
haberdashery
خرازی فروشی
drapery
ماهوت فروشی
slave trade
برده فروشی
drugstores
دوا فروشی
draperies
پارچه فروشی
snobbery
افاده فروشی
draperies
ماهوت فروشی
ironmongery
اهن فروشی
smithies
اهن فروشی
stapled
مرکزعمده فروشی
smithy
اهن فروشی
upholstery
پرده فروشی
staple
مرکزعمده فروشی
upholstery
مبل فروشی
wholesale
عمده فروشی
stapling
مرکزعمده فروشی
bookshops
مغازه کتاب فروشی
retail price
قیمت خرده فروشی
bookshop
مغازه کتاب فروشی
to peacock oneself vref
خود فروشی کردن
bookshop
دکان کتاب فروشی
taproom
محل پیاله فروشی
tap room
محل پیاله فروشی
bookshops
دکان کتاب فروشی
sweetshop
شیرینی فروشی قنادی
to prank out oneself
خود فروشی کردن
trade price
قیمت عمده فروشی
vintnery
عمده فروشی شراب
soda fountains
مغازه لیموناد فروشی
ticket office
باجه بلیت فروشی
soda fountain
مغازه لیموناد فروشی
sales
جنس فروشی فروش
box offices
باجه بلیط فروشی
cutlery
کارد وچنگال فروشی
oversold
فزون فروشی کردن
overselling
فزون فروشی کردن
oversells
فزون فروشی کردن
wineshop
مغازه شراب فروشی
smithy
فلز فروشی اهنگری
smithies
فلز فروشی اهنگری
convenience store
خواربار فروشی کوچک
convenience stores
خواربار فروشی کوچک
oversell
فزون فروشی کردن
ostentation
خود فروشی تظاهر
retail price
بهای خرده فروشی
swagger
کبر فروشی خودستایی
at the but cher's
در دکان گوشت فروشی
delicatessens
مغازه اغذیه فروشی
retail
خرده فروشی کردن
newsstand
دکه روزنامه فروشی
mercery
مغازه پارچه فروشی
swaggers
کبر فروشی خودستایی
swaggering
کبر فروشی خودستایی
grogshop
دکان مشروب فروشی
groggery
نوشابه فروشی میخانه
gaudiness
خودنمائی جلوه فروشی
wholesale price
قیمت عمده فروشی
swaggered
کبر فروشی خودستایی
dramshop
سالن مشروب فروشی
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
barroom
بار یا پیاله فروشی
pedantry or pedantism
علم فروشی خام
peltry
پوست خام فروشی
quantity discount
تخفیف عمده فروشی
resale price
بهای خرده فروشی
quantity rebate
تخفیف عمده فروشی
pot house
ابجو فروشی خرابات
box office
باجه بلیط فروشی
porterhouse
ابجو واغذیه فروشی
proslavery
طرفداری از برده فروشی
dramshop
بار مشروب فروشی
delicatessen
مغازه اغذیه فروشی
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
milk float
عرابه یا چرخ شیر فروشی
newsstand
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
milk floats
عرابه یا چرخ شیر فروشی
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
cantina
مغازه خواربار یامشروب فروشی
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
short sale
بیع سلف پیش فروشی
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
profit cannibalism
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantize
از روی خامی علم فروشی کردن
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
floorwalker
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
pedantic
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
wholesale
بطور یکجا عمده فروشی کردن
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
milk maid
زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
Are there any houses for sale in these parts?
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
to make a p of one's learing
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
night cellar
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
bears
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
pedantically
از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
jointer
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
pontificating
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
collieries
تجارت ذغال ذغال فروشی
colliery
تجارت ذغال ذغال فروشی
self praise
تعریف از خود خود فروشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com