English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
English Persian
microzym میکرب ناخوشی
Other Matches
antibiosis تضاد بین یک میکرب و فراوردهء میکرب دیگر که باعث از بین رفتن میکرب اولی میشود
the lancet was infected نیشترالوده به میکرب شد نیشتر میکرب گرفت
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
germs میکرب
germ میکرب
microbe میکرب
micro or ganism میکرب
microbes میکرب
germicide میکرب کش
bacilliphobia میکرب هراسی
microbiology میکرب شناسی
microbiologist میکرب شناس
bacteriologist میکرب شناس
bacteriolysis فساد و تحلیل میکرب
bacteriology علم میکرب شناسی
germicidal وابسته به میکرب کشی
carriers برنامه حامل میکرب
to incubate bacteria کشت میکرب کردن
bacteriological علم میکرب شناسی
carrier برنامه حامل میکرب
pneumococcus میکرب سینه پهلو
culture کشت میکرب در ازمایشگاه برز
to incubate bacteria با وسائل ویژه میکرب پروردن
anopheles که ناقل میکرب مالاریا میباشد
gonococcal سوزاکی مربوط به میکرب سوزاک
contagium میکرب سرایت دهنده مرض
gonococcus انگل یا میکرب سوزاک گونوکوک
cultures کشت میکرب در ازمایشگاه برز
culturing کشت میکرب در ازمایشگاه برز
petri dish فرف کوچک مخصوص کشت میکرب
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
trichosis ناخوشی مو
had health ناخوشی
indisposedness ناخوشی
invalidism ناخوشی
unhealthiness ناخوشی
pathogenetic ناخوشی زا
morbidity ناخوشی
diseases ناخوشی
malady ناخوشی
disease ناخوشی
illness ناخوشی
illnesses ناخوشی
maladies ناخوشی
sicknesses ناخوشی
sickness ناخوشی
ill health ناخوشی
morbidness ناخوشی
hepatic disease ناخوشی جگر
out break of a disease شیوع ناخوشی
myopathy ناخوشی ماهیچه
impaludism ناخوشی مردابی
bulimy ناخوشی گرسنگی
liver trouble ناخوشی جگر
laryngopathy ناخوشی خرخره
pathognomomical نماینده ناخوشی
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
morbific ناخوشی اور
morbific تولیدکننده ناخوشی
pathogeny پیدایش ناخوشی
pathognomic نماینده ناخوشی
maldemer ناخوشی دریا
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
mal de mer ناخوشی دریا
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
spells حمله ناخوشی
spell حمله ناخوشی
enteropathy ناخوشی رودهای
livers ناخوشی جگر
morbid ویژه ناخوشی
dermatopathy ناخوشی پوست
liver ناخوشی جگر
biliousness ناخوشی زردابی
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
spelled حمله ناخوشی
diagnoses تشخیص ناخوشی
estival ناخوشی تابستانی
diagnosis تشخیص ناخوشی
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
qualm ناخوشی همه جاگیر
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
qualms ناخوشی همه جاگیر
pandemics ناخوشی همه گیر
pandemic ناخوشی همه گیر
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
attack اصابت یا نزول ناخوشی
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
mycotic دچار ناخوشی قارچی
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
pestilence ناخوشی همه جاگیر
contagion سرایت ناخوشی واگیر
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
metastasis جابجا شدن ناخوشی
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
bunt ناخوشی قارچی گندم
laryngopathy ناخوشی خشک نای
contagions سرایت ناخوشی واگیر
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
metastasis هجوم مرض گسترش میکرب مرض
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
pellagra یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
humoral pathology علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
to pretend illness نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
helminthiasis ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com