Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
Other Matches
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
ashkenazim
قراردارد
bow wave
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
teethridge
برجستگی استخوان فک که حفرههای دندانها بر ان قراردارد
weld bead
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
oppositely
روبروی هم
in the face of
روبروی
putting green
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
cirrocumulus
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
putting greens
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
straight away
روبروی سبد
opposite the house
روبروی خانه
opposite to the house
روبروی خانه
from opposite directions
از دوطرف روبروی هم
facing the church
روبروی کلیسا
enfilade
روبروی هم قرار دادن
Our office is facing (opposite)the restaurant.
دفتر ما روبروی رستوران است
dielectric heating
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
lightening hole
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
subtense
خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
vertical angles
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
front
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
increment
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increments
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
brooches
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
regional
ناحیهای
regionally
ناحیهای
zonal
ناحیهای
zonular
ناحیهای
scotland yard
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
selective quenching
سردکنندگی ناحیهای
communal relationship
روابط ناحیهای
zones
ناحیهای شدن
zone
ناحیهای شدن
regional gap
شکاف ناحیهای
zonal
مداری ناحیهای
area search
جستجوی ناحیهای
area graph
نمودار ناحیهای
parochial
ناحیهای محدود
zonary
مداری ناحیهای
regional development
توسعه ناحیهای
suburban or local railway
راه اهن ناحیهای
patagonia
ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
piedmont
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
territoriality
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territorialism
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
chorographic
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
stratosphere
ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
balkanize
ناحیهای را بقطعات ریز تقسیم کردن
chorography
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
enclave
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
enclaves
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
clock code position
سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
clips
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clippings
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clipped
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
exclave
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
bit map
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
image
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
regional agency
موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
fairground
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
fairgrounds
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
triangulation
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
redbreast
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
infarct
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
bolo
شمشیر
spurtle
شمشیر
bilboa
شمشیر
swordsman
شمشیر زن
spits
شمشیر
spit
شمشیر
bilbo
شمشیر
blade
شمشیر
sword
شمشیر
swords
شمشیر
sword cutter
شمشیر ساز
fence
شمشیر بازی
foilsman
شمشیر باز
sword cut
زخم شمشیر
swordsman
شمشیر باز
fencer
شمشیر باز
at the point of the sword
بدم شمشیر
claymore
شمشیر دودمه
baldric
بند شمشیر
sabre cut
زخم شمشیر
to carry sword
شمشیر جستن
steeled
شمشیر پولادی
swordlike
شمشیر مانند
steel
شمشیر پولادی
sword knot
شرابه شمشیر
sword fish
شمشیر ماهی
fences
شمشیر بازی
gladiate
شمشیر مانند
steels
شمشیر پولادی
With a stork of the sword.
با ضرب شمشیر
handles
قبضه شمشیر
swordfishes
شمشیر ماهی.
handle
قبضه شمشیر
swordfish
شمشیر ماهی.
sword dance
رقص شمشیر
scabbards
غلاف شمشیر
steeling
شمشیر پولادی
foibles
تیغه شمشیر
swordsmanship
شمشیر بازی
foible
تیغه شمشیر
daito
شمشیر بزرگ
scabbard
غلاف شمشیر
blade
تیغه شمشیر
tucker
شمشیر ساز
rapier
شمشیر دودم
pommel
قبه شمشیر
swordplay
فن شمشیر بازی
hilt
دسته شمشیر
rapiers
شمشیر دودم
pommels
قبه شمشیر
hilts
دسته شمشیر
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
in line
شمشیر در وضع حمله
scimitar
شمشیر هلالی شکل
point d'arret
نوک چنگالی شمشیر
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
curtal ax
شمشیر کوتاه وسنگین
curtle ax
شمشیر کوتاه وسنگین
toledo
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
falchion
شمشیر کوتاه و پهن
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
stoccata
پرتاب با ضربه شمشیر
stoccado
پرتاب با ضربه شمشیر
fences
شمشیر بازی کردن
fence
شمشیر بازی کردن
backsword
شمشیر یک لبهء برنده
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
partizan
شمشیر پهن ودسته بلند
partisans
شمشیر پهن ودسته بلند
partisan
شمشیر پهن ودسته بلند
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
sabre cut
زخم شوشکه ضربه شمشیر
weaknesses
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
foibles
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
engagements
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
foin
فرو بردن شمشیر یا نیزه
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
sword dance
اجرای رقص در اطراف شمشیر
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
foible
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
electric foil
شمشیر فویل با نوک برقدار
images
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
saber
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
croise
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
guards
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
bind
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
directors
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
director
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
manipulators
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
compound parry
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
binds
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
guarding
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
handles
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
sabres
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabers
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
fortes
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
forte
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
enzootic
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
touch
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
touches
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com