Dictiornary-Farsi | ناحیه گایگر مولر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
geiger muller region o. plateau	ناحیه گایگر مولر


Other Matches

geiger muller counter	شمارشگر گایگر- مولر
Geiger counters	شمارگر گایگر- مولر
geiger muller tube	شمارگر گایگر- مولر
geiger muller counter	شمارگر گایگر- مولر
Geiger counter	شمارگر گایگر- مولر
geiger mueller counter	کنتور گایگر مولر
Geiger counter	شمارشگر مولر
Geiger counters	شمارشگر مولر
blitter	عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
moller attack	حمله مولر در جوئوکوپیانوشطرنج
muller lyer illusion	خطای ادراکی مولر- لایر
botany	گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
zones	ناحیه
sectors	ناحیه
demesne	ناحیه
sector	ناحیه
district	ناحیه
districts	ناحیه
reaches	ناحیه
reached	ناحیه
reach	ناحیه
proclimax	ناحیه
situs	ناحیه
ranges	ناحیه
ranged	ناحیه
range	ناحیه
output area	ناحیه
subregion	ناحیه
sympatric	هم ناحیه
reaching	ناحیه
regional <adj.>	ناحیه ای
region	ناحیه
areas	ناحیه
area	ناحیه
partitions	ناحیه
regions	ناحیه
partition	ناحیه
wards	ناحیه
ward	ناحیه
realms	ناحیه
zone	ناحیه
local <adj.>	ناحیه ای
shires	ناحیه
realm	ناحیه
shire	ناحیه
gold field	ناحیه زرخیز
goldfield	ناحیه زرخیز
range of adjustment	ناحیه تنظیم
area search	جستجوی ناحیه
hypnogenic zone	ناحیه خواب زا
recording eara	ناحیه ضبط
oral zone	ناحیه دهانی
genital zone	ناحیه تناسلی
range of variation	ناحیه انحراف
output area	ناحیه خروجی
pyramidal area	ناحیه هرمی
active area	ناحیه فعال
audio range	ناحیه صوتی
arid area	ناحیه خشک
range of variation	ناحیه تغییر
overflow area	ناحیه سرریز
baffle area	ناحیه کور
radius of action	ناحیه رانندگی
indifference zone	ناحیه خنثی
heat affected zone	ناحیه پیوند
geiger muller region o. plateau	ناحیه قطع
boom swing	ناحیه لرزش
critical area	ناحیه بحرانی
critical region	ناحیه بحرانی
critical region	ناحیه شاخص
motor area	ناحیه حرکتی
dead space	ناحیه کور
depletion area	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
edge zone	ناحیه لبه
magnetic domain	ناحیه مغناطیسی
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
commutation zone	ناحیه کموتاسیون
naval district	ناحیه دریایی
broca's area	ناحیه بروکا
buffer area	ناحیه میانگیر
climatic region	ناحیه اقلیمی
input area	ناحیه ورودی
frequency region	ناحیه فرکانس
forbidden zone	ناحیه ممنوع
fixed area	ناحیه ثابت
intermediate zone	ناحیه ی میانی
littoral	ناحیه ساحلی
common area	ناحیه مشترک
measuring range	ناحیه ی سنجش
range of storke	ناحیه ضربه
zones	منطقه ناحیه
sector	خط کش ریاضی ناحیه
sectors	خط کش ریاضی ناحیه
zone of contact	ناحیه تماس
work area	ناحیه کاری
wernicke's area	ناحیه ورنیکه
touch spot	ناحیه بساوشی
the abdominal region	ناحیه شکم
territorialization	ایجاد ناحیه
district	ناحیه نظامی
districts	ناحیه نظامی
zone	منطقه ناحیه
two phase region	ناحیه دو فازی
slum	ناحیه فقیرنشین
slums	ناحیه فقیرنشین
region	ناحیه فضا
region	ناحیه نظامی
region	ناحیه عملیات
regions	ناحیه فضا
regions	ناحیه نظامی
part	سهم ناحیه
regions	ناحیه عملیات
Sept	ناحیه محصو
telephone area	ناحیه اتصال
suppressor area	ناحیه بازدارنده
skid row	ناحیه پست
erogenous zone	ناحیه شهوتزا
erogenous zones	ناحیه شهوتزا
Equator	ناحیه استوایی
terrain	زمین ناحیه
scan area	ناحیه پیمایش
sciatic	ناحیه چاربند
regionalism	ناحیه گرایی
lumbar	ناحیه کمر
storage area	ناحیه انبارش
sector commander	فرمانده ناحیه
soft spot	ناحیه نشست
residential area	ناحیه مسکونی
silva	ناحیه جنگلی
interference zone	ناحیه ی تداخل امواج
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
primary sensory area	ناحیه حسی نخستین
interference area	ناحیه ی تداخل امواج
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
hot temperature zone	ناحیه بسیار گرم
regionalist	منطقهای ناحیه گرای
rimland	حومه ناحیه مرکزی
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
pierian	وابسته به ناحیه پیریا
regionalistic	منطقهای ناحیه گرای
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
shielding region	ناحیه حفافت کننده
motor perceptual region	ناحیه حرکتی- ادراکی
tertiary projection area	ناحیه فرافکنی سوم
sylva	درختان جنگلی یک ناحیه
space charge	ناحیه بار فضا
zonule	منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods <idiom>	ناحیه یا قسمتی از کشور
local area network	شبکه ناحیه محلی
primary projection area	ناحیه فرافکنی نخستین
long wave range	ناحیه موج بلند
popliteal	مربوط به ناحیه رکبی
poplitaeal	مربوط به ناحیه رکبی
coagulation	تجمع مواد در یک ناحیه
naval district	ناحیه عملیات دریایی
auditory projection area	ناحیه ادراک شنیداری
executive area	ناحیه هماهنگ ساز
drilling range	ناحیه مته کاری
catchment area	ناحیه تحت پوشش
domain	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
catchment areas	ناحیه تحت پوشش
climate	ناحیه اوضاع جوی
climates	ناحیه اوضاع جوی
delinquency area	ناحیه بزه خیز
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
papa	پاپ کشیش ناحیه
papas	پاپ کشیش ناحیه
common storage area	ناحیه اشتراکی انباره
coal field	ناحیه زغال خیز
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
domains	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
coalfields	ناحیه ذغال خیز
high frequency range	ناحیه ی فرکانس بالا
zones	ناحیه دسته بندی
heating zone	منطقه یا ناحیه حرارتی
pale	ناحیه محصور قلمروحدود
winging	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
paler	ناحیه محصور قلمروحدود
palest	ناحیه محصور قلمروحدود
zone	ناحیه دسته بندی
coalfield	ناحیه ذغال خیز
forbidden energy zone	ناحیه انرژی ممنوع
wing	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
fingerprint region	ناحیه اثر انگشتی
weaknesses	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zoom	بزرگ کردن یک ناحیه از متن
outbound	عازم ناحیه دور دست
zooms	بزرگ کردن یک ناحیه از متن
rainfall area	منطقه بارش ناحیه بارندگی
zoomed	بزرگ کردن یک ناحیه از متن
weakest	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
vhf range	ناحیه فرکانس خیلی بالا
vorlage	خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
territorialization	محدود کردن بیک ناحیه
sector commander	فرمانده ناحیه پدافند هوایی
ward heeler	کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی