English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
English Persian
warden نافر بازرس
wardens نافر بازرس
Search result with all words
visitor بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
visitors بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
Other Matches
observer نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observers نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
controller بازرس
inspectors بازرس
inspector بازرس
examinator بازرس
controllers بازرس
keeper بازرس
visitator بازرس
keepers بازرس
scrutineer بازرس
line man بازرس
inspector general بازرس کل
works inspector بازرس کارخانه
comptroller بازرس حسابداری
gasmen بازرس معدن
gasman بازرس معدن
works inspector بازرس کارگاه
scrutineer بازرس ارا
scrutineer بازرس اراء
proctor بازرس دانشجویان
inspectoral وابسته به بازرس ها
g man بازرس مخصوص
auditor general بازرس کل سر حسابرس کل
linemen بازرس خط اهن
lineman بازرس خط اهن
auditors بازرس دفاترمحاسباتی
auditor بازرس دفاترمحاسباتی
rummages کاوش بازرس کشتی
umpires داوری عملیات بازرس
umpiring داوری عملیات بازرس
rummaged کاوش بازرس کشتی
rummaging کاوش بازرس کشتی
inspectorial وابسته بوفیفه بازرس
inspectorship سمت بازرس رسدبانی
censored بازرس مطبوعات و نمایشها
censors بازرس مطبوعات و نمایشها
censor بازرس مطبوعات و نمایشها
umpired داوری عملیات بازرس
umpire داوری عملیات بازرس
censoring بازرس مطبوعات و نمایشها
rummage کاوش بازرس کشتی
test protectors بازرس ازمایشات کارایی شغلی
floorwalker بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
trackwalker بازرس ریل گذاری راه اهن
auditor حسابرس مفتش یا بازرس در شرکتهای سهامی
auditors حسابرس مفتش یا بازرس در شرکتهای سهامی
manciple نافر
butlers نافر
looker on نافر
warden نافر
observer نافر
wardens نافر
viewers نافر
butler نافر
lookers-on نافر
looker-on نافر
by stander نافر
supervisor نافر
trailer نافر
intendant نافر
supervisors نافر
viewer نافر
overseer نافر
stewards نافر
steward نافر
observers نافر
bailiffs نافر
bailiff نافر
trailers نافر
controllers نافر
controller نافر
onlooker نافر
onlookers نافر
surveillant نافر
beholder نافر
beholders نافر
overseers نافر
test protectors نافر ازمایشات
supervisor call فراخوانی نافر
elevated pole قطب نافر
proctor نافر نایب
supervisor engineer مهندس نافر
supervisory system سیستم نافر
proctor نافر امتحان
supervisory routine روال نافر
majordomo نافر خوانسالار
supervisory program برنامه نافر
supervisor request درخواست نافر
progress chaser نافر پیشرفت
nonproductive نافر اور
steward مباشر نافر
wardens نافر نگهبان
probation officers مامور نافر
warden نافر نگهبان
chamberlain نافر مالی
overseers نافر سرپرست
overseer نافر سرپرست
bystanders بیننده نافر
chamberlains نافر مالی
superintendent نافر مباشر
superintendents نافر مباشر
bystander بیننده نافر
stewards مباشر نافر
probation officer مامور نافر
official receiver عضو نافر
spectator بیننده نافر
pollsters نافر انتخابات
pollster نافر انتخابات
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
major domo نافر خوان سالار
zenith نقطه قائم بر نافر
controller نافر کنترل کننده
tutorial نافر درس دانشجویان
chamberlain نافر پرده دار
chamberlains نافر پرده دار
svc فراخوانی نافر یا سرپرست
stewardess نافر خرج مونث
controllers نافر کنترل کننده
major-domo نافر خوان سالار
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
major-domos نافر خوان سالار
tutorials نافر درس دانشجویان
juries مقامات رسمی نافر
forward air controller نافر مقدم هوایی
tutors نافر درس دانشجویان
tutored نافر درس دانشجویان
tutor نافر درس دانشجویان
aircontroller نافر مقدم هوایی
stewardesses نافر خرج مونث
sidewalk superintendent نافر عملیات ساختمانی
jury مقامات رسمی نافر
nadir پای عمود نافر خط ندیر
parallax اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
spot map کروکی تصادف یا کروکی مشاهدات بازرس
embarkation officer افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
vertical circle دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
governed نافذ بودن نافر بودن بر
govern نافذ بودن نافر بودن بر
governs نافذ بودن نافر بودن بر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com