Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
word processing supervisor |
نافر پردازش کلمه |
|
|
Other Matches |
|
word processing |
پردازش کلمه |
word processing program |
برنامه پردازش کلمه |
word processing operator |
متصدی پردازش کلمه |
word processing system |
سیستم پردازش کلمه |
wps |
انجمن پردازش کلمه |
word processing society |
انجمن پردازش کلمه |
word processing center |
مرکز پردازش کلمه |
wp |
Processing Word پردازش کلمه |
bureau |
ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است |
bureaus |
ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است |
homes |
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است |
home |
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است |
pc write |
IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC |
frameworks |
بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه |
framework |
بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه |
edp |
پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است |
electronic |
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص |
autoscore |
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود |
pages |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
band street writer |
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است |
page |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
paged |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
superscripsit |
بسته نرم افزاری که به منظور پردازش کلمه درسیستمهای ریزکامپیوتر بکارمی رود |
observers |
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه |
observer |
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه |
microsoft word |
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد |
exception |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
exceptions |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
word star |
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic |
scripsit |
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود |
accumulator register |
مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است |
accumulator |
مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است |
macwrite |
برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است |
text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
column |
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است |
columns |
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
postprocessor |
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است |
least significant bit |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
prefix |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
prefixes |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
statute at large |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
augmenting |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
word |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
worded |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augments |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augment |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augmented |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
marker |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
markers |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
Persian rug |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
to rime one word with another |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
photocomposition |
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد |
interactive processing |
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
backing |
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی |
batches |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
batch |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
gpr |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند |
edp |
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی |
pipelines |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
pipeline |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
processor |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
hypertext |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
syllables |
جزء کلمه مقطع کلمه |
synonyms |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
synonym |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
syllable |
جزء کلمه مقطع کلمه |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
distributed processing system |
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز |
centralized data processing |
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
looker-on |
نافر |
by stander |
نافر |
trailers |
نافر |
trailer |
نافر |
wardens |
نافر |
manciple |
نافر |
viewers |
نافر |
viewer |
نافر |
lookers-on |
نافر |
butler |
نافر |
supervisors |
نافر |
supervisor |
نافر |
looker on |
نافر |
controllers |
نافر |
intendant |
نافر |
controller |
نافر |
butlers |
نافر |
surveillant |
نافر |
bailiff |
نافر |
steward |
نافر |
onlooker |
نافر |
overseer |
نافر |
onlookers |
نافر |
beholders |
نافر |
stewards |
نافر |
beholder |
نافر |
warden |
نافر |
overseers |
نافر |
bailiffs |
نافر |
observer |
نافر |
observers |
نافر |
bystander |
بیننده نافر |
steward |
مباشر نافر |
official receiver |
عضو نافر |
bystanders |
بیننده نافر |
warden |
نافر نگهبان |
proctor |
نافر نایب |
proctor |
نافر امتحان |
warden |
نافر بازرس |
superintendents |
نافر مباشر |
probation officers |
مامور نافر |
wardens |
نافر نگهبان |
probation officer |
مامور نافر |
stewards |
مباشر نافر |
overseers |
نافر سرپرست |
chamberlain |
نافر مالی |
superintendent |
نافر مباشر |
pollsters |
نافر انتخابات |
pollster |
نافر انتخابات |
chamberlains |
نافر مالی |
spectator |
بیننده نافر |
nonproductive |
نافر اور |
majordomo |
نافر خوانسالار |
test protectors |
نافر ازمایشات |
overseer |
نافر سرپرست |
elevated pole |
قطب نافر |
supervisor call |
فراخوانی نافر |
supervisor engineer |
مهندس نافر |
supervisor request |
درخواست نافر |
supervisory program |
برنامه نافر |
supervisory routine |
روال نافر |
supervisory system |
سیستم نافر |
progress chaser |
نافر پیشرفت |
wardens |
نافر بازرس |
stewardesses |
نافر خرج مونث |
zenith |
نقطه قائم بر نافر |
major domo |
نافر خوان سالار |
major-domo |
نافر خوان سالار |
chamberlains |
نافر پرده دار |
major-domos |
نافر خوان سالار |
aircontroller |
نافر مقدم هوایی |
chamberlain |
نافر پرده دار |
sidewalk superintendent |
نافر عملیات ساختمانی |
tutored |
نافر درس دانشجویان |
stewardess |
نافر خرج مونث |
forward air controller |
نافر مقدم هوایی |
controller |
نافر کنترل کننده |
tutors |
نافر درس دانشجویان |
tutor |
نافر درس دانشجویان |
svc |
فراخوانی نافر یا سرپرست |
zenith distance |
فاصله ارتفاع نافر |
juries |
مقامات رسمی نافر |
jury |
مقامات رسمی نافر |
controllers |
نافر کنترل کننده |
tutorial |
نافر درس دانشجویان |
tutorials |
نافر درس دانشجویان |
in line processing |
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی |
nadir |
پای عمود نافر خط ندیر |
parallax |
اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر |
chief army censor |
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی |
visitor |
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین |
visitors |
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین |
circle of position |
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر |
technical observer |
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد |
embarkation officer |
افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون |
vertical circle |
دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر |
supervisory |
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور |
post processing |
پس پردازش |
monitor |
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن |
monitors |
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن |
monitored |
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن |
MOT |
کلمه |
verb |
کلمه |
worded |
کلمه |
to the letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
faithfully <adv.> |
کلمه به کلمه |
MOTs |
کلمه |
exactly <adv.> |
کلمه به کلمه |