Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
parnassian
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
Other Matches
melpomene
الهه شعر وتراژدی یونان
cpu time
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
apanage
اختصاص داشت
paphian
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
Ancient Greece
یونان باستانی
[یونان جهان باستان]
ionic
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
dynamically
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
central
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
quartz
در کوهی الماس کوهی
minute book
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
headquarters
شعبه مرکزی اداره مرکزی
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
flora
الهه گل
goddesses
الهه
nox
الهه شب
minerva
الهه
goddess
الهه
neptune
الهه اقیانوس
luna
الهه ماه
lucina
الهه زایمان
nike
الهه پیروزی
bellona
الهه جنگ
silenus
الهه جنگل
sol
الهه خورشید
faunis
الهه جانوران
water nymph
الهه دریایی
eris
الهه ناسازگاری
euterpe
الهه موسیقی
nemesis
الهه انتقام
themis
الهه دادگستری
pallas
الهه پالاس اتنا
ceres
الهه زراعت ورستنی ها
artemis
الهه ماه وشکار
merry dances
نام الهه بامداد
mused
الهه شعر وموسیقی
venus
الهه عشق و زیبایی
muse
الهه شعر وموسیقی
demeter
الهه زراعت وحاصلخیزی
pomona
الهه درختان میوه
isis
ایزس الهه حاصلخیزی
muses
الهه شعر وموسیقی
queen of night
نام الهه ماه وشکار
hecate
الهه سحروجادو و عالم اسفل
hestia
الهه اجاق خانوادگی وشهرها
the nine
نه تن الهه شعر و هنرهای زیبا
queen of love
زهره نام الهه زیبایی
hebe
الهه جونی که ساقی خدایان بود
caissa
الهه شطرنج مخلوق سر ویلیام جونز
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
philhellene
یونان
philhellenic
یونان
hellas
یونان
vesta
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
Hellenic
مربوط به یونان
hellene
تبعه یونان
philhellenic
دوست یونان
philhellene
دوست یونان
Greece
کشور یونان
hellene
یونان باستان
croesus
کراسوس : پادشاه یونان
Orinthian Order
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
bouleuterion
[مجلس سنا در یونان]
Bassae Order
[معماری یونی یونان]
aeolus
پادشاه تسالی یونان
hellenist
متخصص فرهنگ یونان
laconian
ولایتی از یونان باستان
pythian
اهل دلفی یونان
homeric
شاعر نابینای یونان
drachmae
پول نقره یونان باستان
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
achaean
اهل شهراخائیه در یونان باستان
drachmas
پول نقره یونان باستان
drachma
پول نقره یونان باستان
delphian
ساکن معبد دلف یونان
agonistical
وابسته به مسابقههای باستانی یونان
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
classicism
پیروی از سبکهای یونان وروم
heraclidae
اولادهرکول پهلوان نامی یونان
romaika
رقص ملی یونان امروز
romaic
زبان بومی یونان امروز
delphic
ساکن معبد دلف یونان
greco
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
achaian
اهل شهراخائیه در یونان باستان
doric
بسبک معماری قدیم یونان
Dryopic
[مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
trireme
کشتی جنگی روم و یونان باستان
peloponnesian
وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
naos
ضریع یا محل استقراربت در معابد یونان
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
pallium
ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
nectar
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
agora
[فضای باز عمومی در یونان باستان]
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
pyrrhic dance
یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
klepht
یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
corinthian
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
cyzicene hall
[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
tiresias
غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان
article had two notes
داشت
conservation
داشت
obol
سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
ibex
بز کوهی
gazelles
بز کوهی
gazelle
بز کوهی
orological
کوهی
talent
درون داشت
note book
دفتریاد داشت
when will women have the vote?
خواهند داشت
without letted
باز داشت
dwelt
منزل داشت
durst
زهره داشت
factum
یاد داشت
expectations
چشم داشت
expectation
چشم داشت
he loved her dear
اوبسیاردوست داشت
talents
درون داشت
he adored that woman
ان زن رابسیاردوست می داشت
expectantly
با چشم داشت
talented
درون داشت
phratry
درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
humanist
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
uphill christie
پیچ کوهی
bellflower
لاله کوهی
transmountain
فرا کوهی
brambling
سهره کوهی
bugleweed
گندنای کوهی
rowen
سمان کوهی
transmontane
فرا کوهی
cardamine
تره کوهی
submontane
دامنهای کوهی
valerian
سنبل کوهی
silicifoeous
دارای در کوهی
deer
اهوی کوهی
abiston
پنبه کوهی
airplane turn
اسکی کوهی
amianthus
پنبهء کوهی
amiantus
پنبهء کوهی
quartz
بلور کوهی
asbestos
پنبه کوهی
asbestus
پنبه کوهی
rowan
سمان کوهی
row an
سماق کوهی
rock wool
پشم کوهی
meadowsweet
اسپیره کوهی
dewberry
یکجورتوت کوهی
dittany
پونه کوهی
dittany
اویشن کوهی
ladys smock
تره کوهی
koodoo
بز کوهی خط دار
earth flax
پنبه کوهی
rock cork
پنبه کوهی
intercepting ditch
نهر کوهی
horse radish
ترب کوهی
highlander
پشت کوهی
oregano
پونه کوهی
cuckoo flower
تره کوهی
miuntain flax
پنبه کوهی
moufflon
قوچ کوهی
rock pigeon
کبوتر کوهی
rock dove
کبوتر کوهی
reedbuck
بز کوهی افریقایی
quartziferous
دارای در کوهی
orohippus
اسب کوهی
origanum
پونه کوهی
musmon
میش کوهی
musmon
قوچ کوهی
chive
پیاز کوهی
mountain pine
کاج کوهی
colluvial
دامنه کوهی
mouflon
قوچ کوهی
hare bell
سنبل کوهی
ramsons
والک کوهی
wild garlic
والک کوهی
bear leek
والک کوهی
wood garlic
والک کوهی
gazelle
اهوی کوهی
broad-leaved garlic
والک کوهی
bear's garlic
والک کوهی
gazelles
اهوی کوهی
buckrams
والک کوهی
it had a europeanlook
نمود اروپایی داشت
marrige of convenience
پیوند با چشم داشت
He was looking for you.
داشت دنبالت می گشت
block note paper
دسته کاغذیاد داشت
to take down
یاد داشت کردن
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
ephebe
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
disposure
نمایش عرضه داشت
prospectiveness
چشم داشت به اینده
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
سرووضع مرتبی داشت
to minute down
یاد داشت کردن
i will note it down
یاد داشت میکنم
to set down
یاد داشت کردن
annotator
یاد داشت کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com