Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
Other Matches
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
in flagrante delicto
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
kelvin tube
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
toluene
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
jelutong
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
quoit
نعل یا حلقه اهنی که در بازی پرت مینمایندتاروی میخی بیفتد
rollpin
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
hi
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
nitrobenzene
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
cellulose acetate
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
steeve
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
game theory
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
amalgam
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
pitot pressure
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
design stress resultant
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
debuts
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
jingo
کلمه که شعبده بازان در موقع شعبده بازی بکار میبرند
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
ferruginous
اهنی
ferrugineous
اهنی
ferrous
اهنی
gratling
کف اهنی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
graters
شبکه اهنی
grater
پنجره اهنی
grater
شبکه اهنی
ironstone
کانی اهنی
furniture
ابزار اهنی
grate
قفس اهنی
ferreous
اهنی رنگ
helmets
کلاه اهنی
graters
پنجره اهنی
hoop iron
تسمه اهنی
ironware
فروف اهنی
an iron nail
میخ اهنی
an iron bar
میله اهنی
iron barrel
بشکه اهنی
bar
میله اهنی
bars
میله اهنی
hood
کلاه اهنی
hoods
کلاه اهنی
helmet
کلاه اهنی
rand
تسمهء اهنی
grated
میلههای اهنی
girder iron
تیر اهنی
martel de fer
چکش اهنی
steel helmet
کلاه اهنی
gavelock
اهرم اهنی
gratings
چارچوب اهنی
grating
چارچوب اهنی
iron plate
ورق اهنی
grates
میلههای اهنی
grates
قفس اهنی
grated
قفس اهنی
grate
میلههای اهنی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
iron core transformer
مبدل با هسته اهنی
surface plate
تراز فلزی یا اهنی
girths
بست اهنی وچرمی
steel helmet
کلاه خود اهنی
ferriferous
دارای مواد اهنی
iron core coil
پیچک با هسته اهنی
flitched beam
تیر چوب اهنی
girth
بست اهنی وچرمی
plowhead
میله اهنی گاواهن
iron core choke
پیچک با هسته اهنی
girder armature
ارمیچر تیر اهنی
nonferrous
بدون مواد اهنی
truss bridge
پل دارای اسکلت اهنی
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
staple
گیره کاغذ بست اهنی
stapling
گیره کاغذ بست اهنی
stapled
گیره کاغذ بست اهنی
helmet liner
استرکلاه اهنی یا کلاه خود
gauntlet
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
gauntlets
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
caliper
پرگار اهنی اندازه گیر
to lay down a railway
ساختمان راه اهنی را اغازکردن
graniteware
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
nonferrous
غیراهنی فلزات غیر اهنی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
wedged
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
skewered
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewers
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
dumb bell
میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
skewer
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewering
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
centerboard
تیر یا صفحه اهنی میان قایق
goffer
اهنی که باان توری راچین میدهند
wedge
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedging
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedges
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
iron boot
کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
jacob's staff
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
club car
واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
waffles
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffling
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
parliamentary train
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
waffled
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffle
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
granger road
راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
i had no idea he was going
که او میرود
the train runs without a stop
میرود
he is going
میرود
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
elevate railway
راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
quiot
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
if he goes
اگر او میرود
presumedly
احتمال میرود
the probability is
احتمال میرود
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
electro magnet
اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com