Dictiornary-Farsi | ناوگان کوچک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
flotilla	ناوگان کوچک
flotillas	ناوگان کوچک


Other Matches

declared speed	سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
maritime	ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
armadas	ناوگان
fleet	ناوگان
fleets	ناوگان
armada	ناوگان
merchant marine	ناوگان بازرگانی
auxiliary fleet	ناوگان تدارکاتی
commercial marine	ناوگان دریایی
numbered fleet	ناوگان وابسته
navy	ناوگان دریایی
navy	بحریه ناوگان
shipping	کشتیرانی ناوگان
navies	بحریه ناوگان
argosy	ناوگان تجارتی
fleet in being	ناوگان موجود
navies	ناوگان دریایی
fleet commander	فرمانده ناوگان
advanced fleet anchorage	لنگرگاه مقدم ناوگان
watch dog	ناو نگهبان ناوگان
fleet operating base	پایگاه عملیاتی ناوگان
admiral of the fleet	امیرالبحر فرماندهء ناوگان
fleet in being	ناوگان قابل استفاده
major fleet	ناوگان عمده دریایی
numbered fleet	ناوگان زیرامر نیروی دریایی
task fleet	ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
precursor sweeping	مین روبی قبل از عبور ناوگان
navy yard	محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
task element	یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
shipping	امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
precursor sweeping	پاک کردن مین قبل از حرکت ناوگان
deck department	قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
tactical diversions	تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule	یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget	آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
right of search	حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
jigger	بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board	تخته کوچک برای موجهای کوچک
pannikin	لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble	برامدگی کوچک گره کوچک
task component	بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
carrier striking force	نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
applet	1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage	1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit	جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
fortalice	دژ کوچک
little	کوچک
minus cule	کوچک
bantams	کوچک
bantam	کوچک
venule	رگ کوچک
floret	گل کوچک
ickle	کوچک
gracile	کوچک
fractional	کوچک
whiffet	سگ کوچک
weensy	کوچک
petty	کوچک
imminution	کوچک
exiguousness	کوچک
minor	کوچک
runty	کوچک
ponceau	پل کوچک
plumule	پر کوچک
plumelet	پر کوچک
pilule	حب کوچک
canis minoris	سگ کوچک
pillule	حب کوچک
cerebellum	مخ کوچک
petit	کوچک
seed bud	پر کوچک
short ton	تن کوچک
puny	کوچک
half pint	کوچک
culvert	پل کوچک
culverts	پل کوچک
minute	کوچک
dimmers	کوچک
diminutive	کوچک
canis minor	سگ کوچک
dinky	کوچک
minuscule	کوچک
pint-size	کوچک
tiddliest	کوچک
weeny	کوچک
weeniest	کوچک
weenier	کوچک
smallest	کوچک
smaller	کوچک
small	کوچک
small fry	کوچک
micro	کوچک
micros	کوچک
pint size	کوچک
thumbnails	کوچک
tiddly	کوچک
pipsqueaks	کوچک
tiddlier	کوچک
pipsqueak	کوچک
thumbnail	کوچک
crosslet	خاج کوچک
crosslet	صلیب کوچک
diskette	گرده کوچک
crownet	تاج کوچک
pouches	کیسه کوچک
minim	هرچیز کوچک
guidon	پرچم کوچک
dicky	پرنده کوچک
dickey	پرنده کوچک
guiden	پرچم کوچک
go devil	اژدر کوچک
deerlet	گوزن کوچک
denticle	دندان کوچک
minims	هرچیز کوچک
crenulation	کنگره کوچک
cony	خرگوش کوچک
chiffonier	اشکاف کوچک
cirque	دایره کوچک
cloudlet	ابر کوچک
inlet	خلیج کوچک
cock boat	کرجی کوچک
cockboat	کرجی کوچک
coffeehouse	کافه کوچک
cockle shell	کرجی کوچک
tipping	سر صفحه کوچک
tip	سر صفحه کوچک
pinpoints	چیز کوچک
extenuate	کوچک کردن
colonnette	ستون کوچک
pinpointing	چیز کوچک
pinpointed	چیز کوچک
coney	خرگوش کوچک
contractible	کوچک شدنی
chainlet	زنجیر کوچک
diskette	دیسک کوچک
field colours	پرچم کوچک
squirt	فواره کوچک
shrunken	کوچک شدن
isles	جزیره کوچک
atrophying	کوچک شدن
atrophy	کوچک شدن
atrophies	کوچک شدن
fleuret	گل ساختگی کوچک
abject	کوچک کردن
foldaway	کوچک شونده
extenuatextent	کوچک کردن
fruitlet	میوه کوچک
frith	خلیج کوچک
fortalice	قلعه کوچک
fossette	گودال کوچک
fibril	لیف کوچک
squirted	فواره کوچک
squirting	فواره کوچک
dribblet	مبلغ کوچک
pouch	کیسه کوچک
crackers	کلوچه کوچک
atrophied	کوچک شدن
ductule	لوله کوچک
godling	خدای کوچک
ductule	مجرای کوچک
enchiridion	کتاب کوچک
cracker	کلوچه کوچک
twigs	: شاخه کوچک
pinpoint	چیز کوچک
feist	نوعی سگ کوچک
glandule	غده کوچک
twig	: شاخه کوچک
squirts	فواره کوچک
fractional h.p. motor	موتور کوچک
office	کامپیوتر کوچک
facet	صورت کوچک
miniatures	مینیاتور کوچک
miniature	مینیاتور کوچک
nodule	قلنبه کوچک
nodule	برامدگی کوچک
nodules	قلنبه کوچک
nodules	برامدگی کوچک
eddied	گرداب کوچک
isle	جزیره کوچک
islet	جزیره کوچک
aiming stake	شاخص کوچک
abat vent	سایبان کوچک
abaculus	موزائیک کوچک
booklets	کتاب کوچک
booklet	کتاب کوچک
miniaturized	کوچک شده
roe	گوزن کوچک
islets	جزیره کوچک
eddies	گرداب کوچک
eddy	گرداب کوچک
crotchets	قلاب کوچک
crotchet	قلاب کوچک
shrinks	کوچک شدن
shrinking	کوچک شدن
shrink	کوچک شدن