Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
lifesaver
نجات دهنده زندگانی
Other Matches
savior
نجات دهنده
saviours
نجات دهنده
saviour
نجات دهنده
lifesaving
نجات دهنده زندگی
redeemer
رهایی بخش نجات دهنده
redeemers
رهایی بخش نجات دهنده
salvor
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
lifebuoy
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
brio
زندگانی
joie de vivre
شور زندگانی
hetaerism
زندگانی بطورصیغه
concubinage
زندگانی با صیغه
springtime
شباب بهار زندگانی
domesticity
زندگانی خانگی رام شدگی
homoecious
دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
independent in come
درامد مرتب که شخص را ازکارکردن برای زندگانی بی نیازمیسازد
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
hardscrabble
دارای زندگانی سخت ومشکل سخت مشغول
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
rescuing
نجات
rescues
نجات
rescued
نجات
rescue
نجات
life vest
کت نجات
salvation
نجات
livery
نجات
liveries
نجات
life jacket
کت نجات
liberation
نجات
escape line
خط نجات
safety
نجات
survive
نجات دادن
lifebelts
کمربند نجات
parachutes
چتر نجات
delivers
نجات دادن
deliver
نجات دادن
survivors
نجات یافتگان
lifebelt
کمربند نجات
parachuting
چتر نجات
surviving
نجات دادن
survives
نجات دادن
survived
نجات دادن
rescue basket
زنبیل نجات
rescue operation
عملیات نجات
parachuted
چتر نجات
salvation
سبب نجات
safety belts
کمربند نجات
survival suit
لباس نجات
safety belt
کمربند نجات
survival pack
بسته نجات
salvable
نجات یافتنی
life boad
قایق نجات
life boat
کرجی نجات
recovers
نجات دادن
parachute
چتر نجات
lifeguards
نجات غریق
lifeguard
نجات غریق
recover
نجات دادن
resuscitation
نجات غریق
recovering
نجات دادن
salvageable
قابل نجات
refugee relief
نجات پناهندگان
deep submergence
زیردریایی نجات
save
نجات دروازه
saved
نجات دروازه
saves
نجات دروازه
parachut
چتر نجات
breeches buoy
بویه نجات
plane guard
ناوگارد نجات
plane guard
ناو نجات
safety boat
قایق نجات
fire escape
نردبان نجات
stole
جلیقه نجات
crash boat
قایق نجات
life float
قایق نجات
lifesaving
نجات غریق
life jacket
جلیقه نجات
life line
طناب نجات
life line
بند نجات
life net
تور نجات
life raft
قایق نجات
life vest
جلیقه نجات
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
liferaft
شناوه نجات
lifeboat
قایق نجات
fire escapes
نردبان نجات
life buoy
حلقه نجات
life buoy
بویه نجات
redeliver
از نو نجات دادن
lifeboats
قایق نجات
life belt
کمربند نجات
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
salvaged
از خطرنابودی نجات دادن
search and rescue
عملیات تجسس و نجات
life belt
لاستیک نجات غریق
salvages
از خطرنابودی نجات دادن
helicopter rescue strop
کمربند نجات هلیکوپتر
salvaging
از خطرنابودی نجات دادن
life vest
لباس نجات غریق
liferaft
قایق نجات لاستیکی
soteriology
مبحث نجات رستگاری
lifesaving
وسیله نجات غریق
survivors
نجات یافتگان از مرگ
mae west
جلیقه نجات فشاری
paradrop
بارریزی باچتر نجات
pararescue team
تیم تجسس و نجات
pararaft
وسایل نجات چتربازی
life buoy
حلقه نجات غریق
lifeguard
مامور نجات غریق
lifeguard
گارد نجات دریایی
rescue and assistance
عملیات نجات و مددکاری
fire and rescue
نجات و اطفای حریق
lifeguards
گارد نجات دریایی
helicopter rescue net
تور نجات هلیکوپتر
salvage
از خطرنابودی نجات دادن
lifeguards
مامور نجات غریق
life belt
کمربند نجات غریق
unsaved
محفوظ نشده نجات نیافته
life line
طناب وصل به حلقه نجات
salvaging
اموال نجات یافته از خطر
save
نجات دادن پس انداز کردن
lifeguard
نجات غریق محافظ شخصی
lifesaver
عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifeline
طناب یارسن نجات غواص
lifelines
طناب یارسن نجات غواص
salvage money
جایزه نجات کشتی یا محموله
helicopter double rescue harness
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
saves
نجات دادن پس انداز کردن
saved
نجات دادن پس انداز کردن
salvaged
اموال نجات یافته از خطر
fire and rescue
عملیات نجات و اطفای حریق
salvages
اموال نجات یافته از خطر
save one's neck/skin
<idiom>
نجات خوداز خطر ومشکل
salvage
اموال نجات یافته از خطر
lifeguards
نجات غریق محافظ شخصی
life jacket
سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
make a run for it
<idiom>
برای نجات جان فرار کردن
surviving
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
survive
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survived
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survives
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escapes
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
to rescue people from the water
مردم را
[از غرق شدن ]
در آب نجات دادن
escaping
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
to rescue somebody from drowning
کسی را از غرق شدن نجات دادن
andromeda
از دست غولی نجات یافت وزن او شد
ski patrolman
عضو گروه نجات در پیست اسکی
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
life preserver
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
salvage
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaim
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
para bomb
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
life preservers
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
salvages
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaging
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisoned
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
ski patrol
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
salvaged
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisons
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
particularism
اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
escape line
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
anchor line extension kits
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
roll forward
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
aviation life support equipment
وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
salvaged
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
evangelic
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
survivals
باززیستی نجات از مرگ روش جان بدربردن از خطر مرگ
survival
باززیستی نجات از مرگ روش جان بدربردن از خطر مرگ
risers
انشعابات عمومی چتر نجات ستونها یا طنابهای عمودی ناو طنابهای شانهای چترنجات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com