Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
salvor
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
Other Matches
jettisoned
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
jetsam
کالاهای به دریا ریخته شده
prize of war
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
savior
نجات دهنده
saviours
نجات دهنده
saviour
نجات دهنده
lifesaver
نجات دهنده زندگانی
lifesaving
نجات دهنده زندگی
redeemers
رهایی بخش نجات دهنده
redeemer
رهایی بخش نجات دهنده
combination carrier
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
salvage money
جایزه نجات کشتی یا محموله
salvaging
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaged
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvages
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
to make ap a ship
کشتی را در دریا به غنیمت بردن
salvage
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
layer tints
هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
jetsam
کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
barrier light
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
flotsam and jetsam
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
prizes
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
consolidation container
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
to walk the plank
چشم بسته روی الواری که دربغل کشتی نصب سده راه رفتن وتوی دریا افتادن
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
lifebuoy
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
neap tide
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
perishable goods
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
luxury goods
کالاهای تشریفاتی
luxury goods
کالاهای تجملی
social good
کالاهای اجتماعی
exports
کالاهای صادراتی
merit goods
کالاهای مطلوب
merit goods
کالاهای ایده ال
mixed goods
کالاهای مختلط
fancy goods
کالاهای تجملی
consumption goods
کالاهای مصرفی
Consumer ( consrmers ) goods .
کالاهای مصرفی
consumer goods
کالاهای مصرفی
nondurable goods
کالاهای بی دوام
expendable supplies
کالاهای مصرفی
social good
کالاهای عمومی
producer goods
کالاهای سرمایهای
collective goods
کالاهای جمعی
producer's goods
کالاهای مولد
prohibited goods
کالاهای ممنوعه
differentiated products
کالاهای متفاوت
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
public goods
کالاهای عمومی
purpose made
کالاهای خاص
capital goods
کالاهای سرمایهای
commercial items
کالاهای تجارتی
supporting goods
کالاهای حمایتی
attractive goods
کالاهای جذاب
available goods
کالاهای موجود
durables
کالاهای بادوام
durable goods
کالاهای بادوام
soft goods
کالاهای بی دوام
consumables
کالاهای مصرفی
spot goods
کالاهای موجود
complementary goods
کالاهای مکمل
substitute goods
کالاهای جانشین
differentiated products
کالاهای ناهمگن
imports
کالاهای وارداتی
producer goods
کالاهای تولیدی
visibles
کالاهای مرئی
hazardous goods
کالاهای خطرناک
heavy goods
کالاهای سنگین
necessities
کالاهای ضروری
labor intensive goods
کالاهای کاربر
intermediate goods
کالاهای واسطهای
intermediate goods
کالاهای واسطه
goods on consignment
کالاهای امانی
inwards goods
کالاهای وارداتی
goods inwards
کالاهای دریافتی
investment goods
کالاهای سرمایهای
goods intake
کالاهای دریافتی
goods in transit
کالاهای عبوری
goods receiving
کالاهای دریافتی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free list
صورت کالاهای بی گمرک
competitive goods
کالاهای مورد رقابت
prohibited goods
کالاهای منع شده
spot goods
کالاهای اماده تحویل
visibles
کالاهای قابل رویت
stock market
بورس کالاهای مختلف
stock accounting
حساب کالاهای موجود
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
stock markets
بورس کالاهای مختلف
fabrication
کالاهای ساخته شده
durable consumption goods
کالاهای مصرفی بادوام
perishable goods
کالاهای فاسد شدنی
principle of exclusion
در مورد کالاهای خصوصی
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
damaged shipments
کالاهای اسیب دیده
goods intake
کالاهای درحال تحویل
consumer durables
کالاهای مصرفی پر دوام
finished goods
کالاهای ساخته شده
man made goods
کالاهای ساخت بشر
nonessential goods
کالاهای غیر اساسی
finished goods
کالاهای اماده فروش
consumer nondurables
کالاهای مصرفی بی دوام
nondurable consumer goods
کالاهای مصرفی بی دوام
secondhand goods
کالاهای دست دوم
semi durable goods
کالاهای نیمه بادوام
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
service stock
اماد و کالاهای جنگی
semi finished goods
کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods
کالاهای نیمه تجملی
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
intermediate stock
کالاهای نیمه تمام
consumer durable goods
کالاهای مصرفی بادوام
silk manufactures of home
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
cataloguing
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
farm price supports
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
catalogued
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
consumer price index
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
rationed goods
کالاهای جیره بندی شده
general cargo rates
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
delivery note
فهرست کالاهای در حال حمل
job lot
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
index of consumer prices
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
job lots
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogue
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
marketable goods
کالاهای قابل عرضه به بازار
excise taxes
مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
surpluses
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
Nothing to declare
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
cataloged
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
consumer credit
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
ten cent store
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
catalogs
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
articlcs of virtu
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
surplus
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
cataloging
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com