Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English
Persian
point bland
نزدیک به دهانه لوله
Search result with all words
choke
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
Other Matches
muzzling
دهانه لوله
muzzle
دهانه لوله
beak
دهانه لوله
beaks
دهانه لوله
point bland
از دهانه لوله
muzzled
دهانه لوله
muzzles
دهانه لوله
tuyere
دهانه لوله
tompion
دهانه بند لوله توپ دهانه بند
muzzling
دهانه لوله اسلحه
muzzles
دهانه لوله اسلحه
muzzled
دهانه لوله اسلحه
muzzle
دهانه لوله اسلحه
muzzle end
دهانه لوله توپ یا تفنگ
gun wave
موج دهانه لوله توپ
gun wave
موج ضربت دهانه لوله
cutting nozzle
دهانه لوله برش
[ابزار]
origins
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origin
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
muzzle compensator
دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
barrel offtake regulator
دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
muzzle wave
موج ضربتی دهانه لوله توپ
muzzle bell
دافع دهانه شیپوری لوله توپ
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
muzzle energy
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
baying
دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed
دهانه خلیج دهانه گشاد
bay
دهانه خلیج دهانه گشاد
bays
دهانه خلیج دهانه گشاد
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
flash defilade
پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
sockets
بست لوله دوراهی لوله
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
waterway
دهانه
mouthpieces
دهانه
muzzle
دهانه
opening
دهانه
muzzled
دهانه
triforium
سه دهانه
head
دهانه
nozzle
دهانه
nozzles
دهانه
mouthpiece
دهانه
waterways
دهانه
port
دهانه
openings
دهانه
span
دهانه
yoke
دهانه
spouts
دهانه
spouting
دهانه
spouted
دهانه
spanned
دهانه
outfall
دهانه
orifice of the stomack
دهانه
mouthless
بی دهانه
spans
دهانه
spanning
دهانه
spout
دهانه
bay
دهانه
branching bay
دهانه
orifices
دهانه
orifice
دهانه
mouths
دهانه
mouthing
دهانه
mouthed
دهانه
baying
دهانه
jet
دهانه
drowned river mouth
دهانه
bayed
دهانه
jetting
دهانه
jetted
دهانه
jets
دهانه
noses
دهانه
nose
دهانه
mouth
دهانه
bays
دهانه
muzzles
دهانه
inlets
دهانه
firth
دهانه
inlet
دهانه
muzzling
دهانه
drift loading
دهانه
estuaries
دهانه
throats
دهانه
throat
دهانه
embouchure
دهانه
estuary
دهانه
outlet
دهانه ابگیر
adjacent span
دهانه متصل
safety gap
دهانه حفافت
bay
دهانه انتن
river mouth
دهانه رودخانه
outlets
دهانه ابگیر
turnout
دهانه ابگیر
craters
دهانه اتشفشانی
baying
دهانه انتن
crater
دهانه اتشفشانی
bays
دهانه انتن
theoretical span
دهانه نظری
arch span
دهانه طاق
three necked flask
بالن سه دهانه
surface water gully
دهانه پاکین
surface water gully
دهانه گندابرو
tuyere
دهانه دم اهنگری
spark gap
دهانه جرقه
turnouts
دهانه ابگیر
two necked flask
بالن دو دهانه
sluiceway
دهانه تخلیه
the span of a bridge
چشمه یا دهانه پل
insets
دهانه وصله
inset
دهانه وصله
bayed
دهانه انتن
scupper
دهانه فاضلاب رو
joint opening
دهانه یک درز
orifices
دهانه تنگ
interior span
دهانه داخلی
orifice
دهانه تنگ
span
دهانه نظری
muzzled
دهانه توپ
spanned
دهانه نظری
spanning
دهانه نظری
drop manhole
دهانه ریزش
spans
دهانه نظری
effective span
دهانه موثر
goal mouth
دهانه دروازه
shutter
دهانه بند
shutters
دهانه بند
muzzle
دهانه توپ
muzzling
دهانه توپ
mouth of the furnace
دهانه کوره
scuppered
دهانه فاضلاب رو
multi span bridge
پل چند دهانه
outward opening
دهانه خارجی
outfall
دهانه خروجی
interrupter gap
دهانه پلاتین
bottleneck
دهانه بطری
bottlenecks
دهانه بطری
ostium
مدخل دهانه
ostiary
دهانه رودخانه
carburetor jet
دهانه کاربراتور
central angle of arch
دهانه کمان
muzzle velocity
سرعت دهانه
included angle of arch
دهانه کمان
clear span
دهانه ازاد
clear span
دهانه موثر
muzzle brake
دافع دهانه
scuppers
دهانه فاضلاب رو
scuppering
دهانه فاضلاب رو
muzzles
دهانه توپ
intake
دهانه ابگیر
cups
دهانه اتشفشان
cupped
دهانه اتشفشان
adjacent span
دهانه متصل
intakes
دهانه ابگیر
cup
دهانه اتشفشان
aperture
دهانه یا سوراخ
apertures
دهانه یا سوراخ
craters
دهانه کوههای ماه
neck of the womb
[Cervix uteri]
دهانه رحم
[کالبدشناسی]
uterine neck
[Cervix uteri]
دهانه رحم
[کالبدشناسی]
craters
دهانه اتشفشان فرورفتگی
block ship
سد کردن دهانه کانال
uterine cervix
[Cervix uteri]
دهانه رحم
[کالبدشناسی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com