English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
diminishing marginal rate of نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
Other Matches
diminishing marginal product نزولی بودن محصول نهائی
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهائی
law of diminishing marginal utility قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
decreasing marginal cost هزینه نهائی نزولی
decreasing marginal productivity بهره وری نهائی نزولی
decreasing marginal efficiency of capita کارائی نهائی نزولی سرمایه
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal rate of transformation نرخ نهائی تبدیل
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهایی
marginal user cost هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
marginal disutility of labor عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
decreasing نزولی
descending نزولی
diminishing نزولی
descending sort ترتیب نزولی
decreasing return بازده نزولی
regressive tax مالیات نزولی
decreasing function تابع نزولی
descending order ترتیب نزولی
descending chromatography کروماتوگرافی نزولی
regressive taxation مالیات نزولی
downward mobility تحرک نزولی
diminishing returns بازده نزولی
diminishing return بازده نزولی
decreasing cost هزینه نزولی
law of downward sloping demand قانون تقاضای نزولی
swooped حرکت سریع نزولی
swooping حرکت سریع نزولی
swoops حرکت سریع نزولی
falling rate of profit نرخ نزولی سود
earned rate نرخ تصاعدی نزولی
descending sort مرتب سازی نزولی
stern attack تک نزولی ازسمت عقب
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
downward sloping demand curve منحنی تقاضای نزولی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
law of diminishing return قانون بازده نزولی
decreasing marginal cost هزینه نهایی نزولی
law of diminishing atility قانون مصرف نزولی
diminishing marginal utility فایده نهایی نزولی
diminishing utility اصل فایده نزولی
swoop حرکت سریع نزولی
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
diminishing marginal product منحنی نزولی محصول نهایی
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
terminal نهائی
terminals نهائی
marginal نهائی
final نهائی
ultimate نهائی
finals نهائی
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
marginal utility فایده نهائی
incremental revenue درامد نهائی
marginal case وضعیت نهائی
marginal benefit فایده نهائی
marginal analysis تحلیل نهائی
marginal seller فروشنده نهائی
marginal unemployment بیکاری نهائی
marginal utility مطلوبیت نهائی
marginal product محصول نهائی
marginal revenue درامد نهائی
sudden failure گسیختگی نهائی
bolster layer بالش نهائی
marginal buyer خریدار نهائی
final demand تقاضای نهائی
incremental cost هزینه نهائی
marginal conditions شرایط نهائی
marginal output تولید نهائی
marginal outlays مخارج نهائی
final payment پراخت نهائی
marginal productivity بازدهی نهائی
final price قیمت نهائی
terminally بطور نهائی
final test ازمایش نهائی
finished product محصول نهائی
terminal price قیمت نهائی
marginal disutility بیفایدگی نهائی
marginal desirability مطلوبیت نهائی
marginal desirability رضامندی نهائی
final goods کالای نهائی
marginal income درامد نهائی
ultimate strength مقاومت نهائی
marginal cost هزینه نهائی
marginal utility curve منحنی مطلوبیت نهائی
marginal disutility عدم مطلوبیت نهائی
marginal utility function تابع مطلوبیت نهائی
increasing marginal return بازده نهائی فزاینده
marginal utility of income مطلوبیت نهائی درامد
marginal value product ارزش تولید نهائی
marginal utility of money مطلوبیت نهائی پول
decree absolute حکم نهائی دادگاه
marginal tax rate میل نهائی به مالیات
marginal tax rate نرخ نهائی مالیات
marginal supply price قیمت عرضه نهائی
marginal cost curve منحنی هزینه نهائی
marginal cost function تابع هزینه نهائی
marginal propensity to absorb تمایل نهائی به جذب
marginal costing هزینه یابی نهائی
marginal demand price قیمت تقاضای نهائی
marginal efficiency of capital کارائی نهائی سرمایه
marginal productivity بهره وری نهائی
marginal lender وام دهنده نهائی
marginal net product محصول نهائی خالص
marginal physical product محصول فیزیکی نهائی
marginal producer تولید کننده نهائی
marginal product curve منحنی محصول نهائی
marginal factor cost هزینه نهائی عامل
marginal propensity to consume میل نهائی به مصرف
marginal revenue product درامد محصول نهائی
marginal revenue function تابع درامد نهائی
marginal revenue curve منحنی درامد نهائی
marginal borrower وام گیرنده نهائی
marginal return of capital بازده نهائی سرمایه
marginal rate of substitution نرخ نهائی جانشینی
marginal propensity to spend میل نهائی به خرج
marginal propensity to spend میل نهائی به مخارج
marginal propensity to save میل نهائی به پس انداز
marginal propensity to import میل نهائی به واردات
marginal propensity to expend تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend میل نهائی به مخارج
marginal product function تابع محصول نهائی
face fromwork قالب بندی نهائی
marginal net private product محصول خصوصی نهائی خالص
value of marginal product of capital ارزش تولید نهائی سرمایه
marginal capital output ratio نسبت نهائی سرمایه بر تولید
purchase element عامل منتجه بار نهائی
marginal physical product of capital محصول فیزیکی نهائی سرمایه
tack coat پوشش نهائی جاده با قیر
marginal physical product of labor محصول فیزیکی نهائی کار
marginal propensity to pay taxes میل نهائی به پرداخت مالیات
marginal propensity to invest میل نهائی به سرمایه گذاری
value of marginal product of labor ارزش تولید نهائی کار
marginal efficiency of investment کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal rate of time preference نرخ نهائی ترجیح زمانی
marginal return of investment بازدهی نهائی سرمایه گذاری
final goods کالا برای مصرف نهائی
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
marginal efficiency of investment schedu نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
marginal productivity theory of نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
gurantee period مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
regressive taxes مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belong مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
pertain مربوط بودن متعلق بودن
depends مربوط بودن منوط بودن
disagree مخالف بودن ناسازگار بودن
depended مربوط بودن منوط بودن
to be due مقرر بودن [موعد بودن]
urgency فوتی بودن اضطراری بودن
want فاقد بودن محتاج بودن
depend مربوط بودن منوط بودن
abut مماس بودن مجاور بودن
includes شامل بودن متضمن بودن
include شامل بودن متضمن بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com