English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
nosedive نزول شدید یا ناگهانی
nosedived نزول شدید یا ناگهانی
nosedives نزول شدید یا ناگهانی
nosediving نزول شدید یا ناگهانی
Other Matches
nosedive نزول شدید کردن
nosedives نزول شدید کردن
nosedived نزول شدید کردن
nosediving نزول شدید کردن
avalanches نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
avalanche نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
thermal shock تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
fervour حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor حرارت شدید اشتیاق شدید
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
discount نزول
apyrexy نزول تب
discounts نزول
descent نزول
descents نزول
downturn نزول
downturns نزول
discounted نزول
devolution نزول
discounting نزول
degression نزول
katabasis نزول
descension نزول
onfall نزول
falloff نزول
descend نزول کردن
fall هبوط نزول
money lender نزول خوار
descends نزول کردن
comedown نزول کردن
decrease نزول کردن
decreases نزول کردن
decreased نزول کردن
discount rate نرخ نزول
cause of revelation شان نزول
desceht نزول سرازیری
causes of revelation اسباب نزول
descendible قابل نزول
discount برات را نزول کردن
freezing point depression نزول نقطه انجماد
discounted برات را نزول کردن
gut serena نزول اب سیاه تام
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
attack اصابت یا نزول ناخوشی
discounting برات را نزول کردن
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
discounts برات را نزول کردن
sinks نزول کردن غرق شدن
undulation صعودو نزول ترقی و تنزل
sink نزول کردن غرق شدن
discount rate نرخ ثابت نزول بانکی
whitmonday روز بعد از عید نزول روح القدس بر رسولان عیسی
autumn برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
autumns برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
severest شدید
severe شدید
severer شدید
violent شدید
climacteric <adj.> شدید
boisterous شدید
intense شدید
vehement شدید
tough شدید
high wrought شدید
intensive شدید
acute شدید
diametric شدید
diametrical شدید
draconic شدید
extensive شدید
tougher شدید
sopping شدید
sweltering شدید
two fisted شدید
raging شدید
hyperpyrexia تب شدید
toughest شدید
incontrollable شدید
inclement شدید
forcible شدید
rigorous شدید
stalwart شدید
stalwarts شدید
vigorous شدید
grievous شدید
keenest شدید
keen شدید
drastically شدید
strenuous شدید
slashing شدید
towering شدید
drastic شدید
rugged شدید
vehemently شدید
boom رونق شدید
slats ضربه شدید
hyperinflation تورم شدید
booming رونق شدید
boomed رونق شدید
slat ضربه شدید
heavy شدید پرزور
harder مشکل شدید
hardest مشکل شدید
vehemence غضب شدید
hypersensitivity حساسیت شدید
heavier شدید پرزور
heavies شدید پرزور
hard مشکل شدید
heaviest شدید پرزور
booms رونق شدید
high rate discharge تخلیه شدید
penchant میل شدید
salvoes افهاراحساسات شدید
rushing حرکت شدید
rushed حرکت شدید
rush حرکت شدید
passion تعصب شدید
chronic شدید گرانرو
advertising blitz تبلیغات شدید
high order detonation انفجار شدید
high explosive سوختار شدید
rumbustious سخت شدید
galloping inflation تورم شدید
clavus سردرد شدید
an intensive particle ادات شدید
aggravator شدید کننده
actude conditions شرایط شدید
gird ضربه شدید
salvo افهاراحساسات شدید
revulsion تنفر شدید
sthenic شدید نیرومند
rain shower باران شدید
workout ورزش شدید
impetuous تند و شدید
workouts تمرین شدید
workout کار شدید
bedlam اشتباه شدید
workouts کار شدید
workouts ورزش شدید
workout تمرین شدید
exquisite شدید سخت
pash باران شدید
rain cats and dogs <idiom> باران شدید
schwarmerei احساسات شدید
violent wind باد شدید
sternest سخت و محکم شدید
going-over عیب جویی شدید
escalates شدید کردن یا شدن
escalated شدید کردن یا شدن
yerk حرکت سریع و شدید
stern سخت و محکم شدید
sterns سخت و محکم شدید
escalate شدید کردن یا شدن
goings-over عیب جویی شدید
impacts اصابت اثر شدید
impact اصابت اثر شدید
hunger for data میل شدید به داده ها
fanatic دارای احساسات شدید
fanatics دارای احساسات شدید
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
fanatical دارای احساسات شدید
hardball رقابت شدید و بیرحمانه
sterner سخت و محکم شدید
groundswell طغیان شدید دریا
zing جیغ شدید وتند
high explosive shell گلوله محترقه شدید
die پارو زدن شدید
did you hurt your self a ایاهیچ اذیت شدید
violent pain درد سخت یا شدید
hyperirritable دارای حساسیت شدید
high explosive ماده منفجره شدید
yen تمایل رغبت شدید
escalating شدید کردن یا شدن
hyperdeflation انقباض پولی شدید
strong jump جهش ابی شدید
maelstrom طوفان یا گرداب شدید
burst advertising شروع تبلیغات شدید
nymphomania میل شدید زن بجماع
severely retarded عقب مانده شدید
paroxysmal طغیانی سخت شدید
pathetic دارای احساسات شدید
mass casualties تلفات و ضایعات شدید
earnest سنگین علاقه شدید به چیزی
hysteric دارای هیجان شدید یاهیستری
hobby-horses کار مورد علاقهی شدید
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
snifter طوفان شدید وزش سخت
ground swell طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
heady عجول شدید مست کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com