English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
water cement ratio نسبت اب و سیمان
Search result with all words
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
Other Matches
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
grout دوغاب سیمان ریختن دوغاب سیمان
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
cemented سیمان
cement سیمان
cements سیمان
cementing سیمان
slag cement سیمان اهنگدازی
natrual cement سیمان طبیعی
refractory cement سیمان نسوز
pozzolan earth سیمان طبیعی
low heat cement سیمان کم حرارت
portland cement سیمان پورتلند
aluminium cement سیمان الومین
portland cement سیمان پرتلند
regulated set cement سیمان زودگیر
slag cement سیمان شلاکه
soil cement خاک سیمان
quick setting cement سیمان زودگیر
trass سیمان طبیعی
bituminous cement سیمان قیری
sulphated cement سیمان ضد سولفاته
portland cement mortat ملات سیمان
hydraulic cement سیمان ابی
neatest دوغاب سیمان
fireproof cement سیمان نسوز
grout دوغاب سیمان
coloured cement سیمان رنگی
cement coating اندود سیمان
cement rendering اندود سیمان
cement grout دوغاب سیمان
cement grouting تزریق سیمان
cement mortar ملاط سیمان
high resistance cement سیمان ممتاز
cement paste خمیر سیمان
cement plant کارخانه سیمان
cementation سیمان کاری
commutator cement سیمان جابجاگر
hydraulic cement سیمان اب بند
white cement سیمان سفید
neat دوغاب سیمان
neater دوغاب سیمان
insulating cement سیمان عایق
staffed مخلوط سیمان و گچ
staff مخلوط سیمان و گچ
staffs مخلوط سیمان و گچ
bag of cement کیسه سیمان
slag cement سیمان تفاله اهنگدازی
slag cement سیمان ذوب اهن
soil cement lining پوشش با خاک و سیمان
quick setting cement سیمان تند گیر
trass stone سنگ سیمان طبیعی
rotary cement klin کوره سیمان دوار
asbestos cement سیمان پنبه کوهی
asbestos cement سیمان پنبه نسوز
grouting تزریق دوغاب سیمان
slag cement concrete بتن سیمان اهنگدازی
lime cement mortar ملاط اهک و سیمان
lime cement mortat ملاط آهک و سیمان
high resistance cement سیمان بامقاومت زیاد
metallurgic cement سیمان اهن گدازی
natural puzzolane سیمان طبیعی یا پوزلان
portland cement mortat ملات سیمان پرتلند
pozzolan concrete بتن سیمان طبیعی
asbestos cement pipe لوله ازبست سیمان
portland cement kiln کوره سیمان پزی
portland cement kiln کوره پختن سیمان
setting time زمان سفت شدن سیمان
initial setting time of concrete زمان شروع گرفتن سیمان
cement paint اندود کردن با دوغاب سیمان
smoothing cement اندود سیمان پرداخت شده
grouter دستگاه متراکم کننده سیمان
rapid hardening portland cement سیمان پرتلند با مقاومت زیاد
proportioning توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
yield of cdoncrete حجم بتن حاصل پس از ترکیب مواد سیمان
masonary مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
expanding cement سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batcher دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
admixtures موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
aggregate مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
glueing سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
glues سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
gluing سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
glue سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
abram's law این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
lean mix بتن کم سیمان یا بتن ضعیف
formats نسبت
ratio نسبت
format نسبت
kinship نسبت
apropos of نسبت به
relational نسبت
proportion نسبت
as compared to نسبت به
proportions نسبت
in connexion with نسبت به
in respect of به نسبت
in relation to نسبت به
proportional به نسبت
cognation نسبت
in regard to نسبت به
in regard of نسبت به
in the ratio of به نسبت
ratios نسبت
in respect of نسبت به
in proprotion to نسبت به
to تا نسبت به
the rat of to نسبت دو به سه
quotient نسبت
quotients نسبت
uncross نسبت
respect نسبت
In what proportion ? به چه نسبت ؟
t ratio نسبت تی
In the ration lf one to ten . به نسبت یک به ده
rate نسبت
rates نسبت
with respect to نسبت به
towards نسبت به
relation نسبت
rapport نسبت
than نسبت به
bearing نسبت
respects نسبت
oxygen ration نسبت اکسیژن
void ratio نسبت منفذها
voltage ratio نسبت ولتاژ
to put down نسبت دادن
attribution نسبت دادن
to do by رفتارکردن نسبت به
baud rate نسبت باود
bear on نسبت داشتن
ionic ratio نسبت یونی
activity ratio نسبت فعالیت
affine نسبت سلبی
inverse ratio نسبت معکوس
inverse ratio or proportion نسبت معکوس
to behave toward رفتارکردن نسبت به
weight ratio نسبت وزن
advalorem به نسبت قیمت
magnetogyric ratio نسبت ژیرومغناطیس
two's complement متمم نسبت به دو
percentage نسبت یا درصد
transmissivity نسبت فرافرستی
percentages نسبت یا درصد
ascribable نسبت دادنی
cost benefit ratio نسبت فایده
liquidity ratio نسبت نقدینگی
aspect ratio نسبت صفحه
velocity ratio نسبت سرعت
mole ratio نسبت مولی
aspect ratio نسبت تصویر
aspect ratio نسبت دید
viscosity ratio نسبت گرانروی
assion نسبت دادن
transformation ratio نسبت تبدیل
affine نسبت ازدواجی
lay to نسبت دادن به
correlation ratio نسبت همبستگی
control ratio نسبت فرمان
connection بستگی نسبت
contact ratio نسبت تماس
hit ratio نسبت اصابت
concentration ratio نسبت تمرکز
connexions بستگی نسبت
compression ratio نسبت تراکم
he is faithful to me نسبت به من باوفاست
gyromagnetic ratio نسبت ژیرومغناطیسی
glide ratio نسبت سریدن
distribution ratio نسبت توزیع
factor proportion نسبت عوامل
feedback ratio نسبت فیدبک
deposit ratio نسبت سپرده
feedback ratio نسبت پس خوراند
fineness ratio نسبت فرافت
current ratio نسبت جاری
error ratio نسبت خطا
credits نسبت دادن
relation رابطه نسبت
in d. of با بی اعتنایی نسبت به
cash ratio نسبت نقدینگی
rate اندازه نسبت
regard باره نسبت
regarded باره نسبت
regards باره نسبت
crediting نسبت دادن
credited نسبت دادن
credit نسبت دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com