Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
Other Matches
four gear drive	گیربکس چهار دنده
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
worm transmission	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
piv variable speed transmission	جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
gear ratio	نسبت چره دنده ها
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
basic gearing	گیربکس
gear change box	گیربکس
gear box	گیربکس
gearing	گیربکس
transmission case	گیربکس
transmission	گیربکس
transmissions	گیربکس
four speed transmission	گیربکس چهاردور
oil drive unit	گیربکس روغنی
automobile gear transmission	گیربکس اتومبیل
synchromesh gear	گیربکس سنکرون
oil drive unit	گیربکس هیدرولیکی
transmission shaft	شفت گیربکس
variable speed transmission	گیربکس پلهای
oil hydraulic transmission	گیربکس هیدرولیکی
drive	محرکه گیربکس
drives	محرکه گیربکس
gearbox case cap	درپوش گیربکس
gearbox flange	فلانژ گیربکس
gear lubricant oil	روغن گیربکس
variable speed gear drive	گیربکس قابل تنظیم
leverage	نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law	جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan	توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet	توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
rougher	دنده دنده کننده
prorata	برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable	قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism	مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
costa	دنده
drives	دنده
gear	دنده
dependum	ته دنده
strict	یک دنده
geap	دنده
strictest	یک دنده
slat	دنده ها
drive	دنده
stricter	یک دنده
slats	دنده ها
rib	دنده
gears	دنده
geared	دنده
spare ribs	سر دنده
hard-nosed	یک دنده
pinions	جرخ دنده
gear	چرخ دنده
gearshift	میله دنده
threads	دنده پیچ
thread	دنده پیچ
gearshift	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
geared	جعبه دنده
gearshifts	دنده عوض کن
jackshaft	دنده عقب
longitudinal	دنده طولی
gear	جعبه دنده
low gear	دنده کندکن
geared	چرخ دنده
laticostate	دنده پهن
transmissions	جعبه دنده
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
cramwheel	دنده کرامویل
pinion	جرخ دنده
transmission	جعبه دنده
pinioning	جرخ دنده
high speed	دنده سریع
spareribs	گوشت دنده
french chop	گوشت دنده
stave	دنده بشکه
external thread	دنده خارجی
gearbox	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
drive mechanism	جعبه دنده
dependum angle	زاویه ته دنده
cramwheel	دنده مخروطی
gearing	جعبه دنده
bendix	دنده بندیکس
cogwheel	چرخ دنده
bendix	دنده استارت
bevel gear	دنده کرامویل
frame	دنده عرضی
gear wheel	چرخ دنده
cogs	دنده چرخ
cog	دنده چرخ
gears	چرخ دنده
rib	دنده میله
gear level	دسته دنده
gear cutter	دنده تراش
rib	گوشت دنده
gear case	جعبه دنده
gears	جعبه دنده
gear box	جعبه دنده
bevel gear	دنده مورب
chop	گوشت دنده
worm gear	دنده مورب
reverse gear	دنده معکوس
reverse gears	دنده معکوس
sheath	تیزی دنده
sheaths	تیزی دنده
transmission case	جعبه دنده
top radius	گردی سر دنده
ribbed	دنده دار
grooved	دنده دار
worm gear	دنده مارپیچی
timber	دنده عرضی
steering gear	دنده سکان
steering gear	دنده فرمان
spur gear	دنده ملخی
gear wheels	چرخ دنده ها
gearwheels	چرخ دنده ها
cogwheels	چرخ دنده ها
cog wheels	چرخ دنده ها
cogged wheels	چرخ دنده ها
gearwheel	چرخ دنده
cog [cogwheel]	چرخ دنده
cog wheel	چرخ دنده
ratchet	دنده جغجغه ای
stick shift	دسته دنده
cross-rib	دنده ی قوس
toothed wheel	چرخ دنده
shifting lever	دسته دنده
planetary gear	دنده خورشیدی
sprocket	دنده زنجیر
wheelwork	چرخ دنده
pinwheel	چرخ دنده
cogged wheel	چرخ دنده
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
helical gear	چرخ دنده حلزونی
gear box	جعبه دنده گیرباکس
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
high gear	دنده قوی خودرو
gears	پوشش دنده دار
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
worm wheel	دنده کرمی شکل
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
contact backlash	دنده کور تماس
compasition gear	چرخ دنده مرکب
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
tumble gear	چرخ دنده واسطه
gear change box	جعبه تعویض دنده
worm gear	چرخ دنده حلزونی
nut	چرخ دنده ساعت
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
pull gear	چرخ دنده بالابر
racks	چرخ دنده دار
geared	پوشش دنده دار
racked	چرخ دنده دار
rack	چرخ دنده دار
precostal	واقع در پیش دنده ها
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
rib	دنده دار کردن
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
riblet	انتهای دنده گوسفند
wracked	چرخ دنده دار
wracks	چرخ دنده دار
gear shift	دسته دنده اتومبیل
gear lever	دسته دنده اتومبیل
gear stick	دسته دنده اتومبیل
inside thread	دنده داخلی قلاویز
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
rachet	ضامن چرخ دنده
pair of gears	زوج چرخ دنده
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
gear	پوشش دنده دار
transmission oil	روغن جعبه دنده
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
pinioning	دنده هرزه گرد
gear case	پوسته جعبه دنده
pinioning	چرخ دنده جناحی
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
ratchets	ضامن چرخ دنده
pinions	دنده هرزه گرد
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
gear in	درگیری دو چرخ دنده
step up gear	چرخ دنده افزاینده
short ribs	گوشت با استخوان دنده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com