Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
Other Matches
transmission ratio
نسبت تبدیل جعبه دنده
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
nonlinear
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
diffuser area ratio
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
JK flip flop
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gates
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
maltron keyboard
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
transmission
جعبه دنده
gear box
جعبه دنده
gear case
جعبه دنده
transmissions
جعبه دنده
drive mechanism
جعبه دنده
transmission case
جعبه دنده
gearboxes
جعبه دنده
gearbox
جعبه دنده
gears
جعبه دنده
geared
جعبه دنده
gearing
جعبه دنده
gear
جعبه دنده
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
gear change box
جعبه تعویض دنده
steering gear
جعبه دنده فرمان
gear quadrant
ماهک جعبه دنده
planetary gear
جعبه دنده خورشیدی
gear case
پوسته جعبه دنده
gearbox position
وضعیت جعبه دنده
transmission oil
روغن جعبه دنده
gear box
جعبه دنده گیرباکس
quick change gearbox
جعبه دنده نورتون
transmission grease
گریس جعبه دنده
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
gearbox flange
لبه برامده جعبه دنده
epicyclic transmission
جعبه دنده اپی سیکلیک
gear friction losses
تلفات اصطکاکی جعبه دنده
reduction gear
جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear
جعبه دنده تبدیل سرعت
transmission oil pump
پمپ روغن جعبه دنده
speed reduction gear
جعبه دنده کاهنده سرعت
aircraft arresting gear
جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
adder
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
gearbox stud
محور کوچک داخل جعبه دنده
gear guard
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
piv variable speed transmission
جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
analog
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
gear ratio
نسبت چره دنده ها
gear transmission ratio
نسبت دنده گیربکس
outlet box
جعبه خروجی
analogues
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
input output
ورودی خروجی
i/o
ورودی-خروجی
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
input output interface
میانگیر ورودی- خروجی
input output operation
عملکرد ورودی- خروجی
input output order
ترتیب ورودی- خروجی
input output instructions
دستورات ورودی و خروجی
input output ports
مدخلهای ورودی- خروجی
input output symbol
علامت ورودی- خروجی
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
input output procedure
رویه ورودی- خروجی
input output channel
کانال ورودی- خروجی
input output unit
واحد ورودی- خروجی
i/o port
مدخل ورودی و خروجی
i/o channel
کانال ورودی و خروجی
central
واحد ورودی و خروجی
i/o bound
محدود به ورودی خروجی
input output system
سیستم ورودی- خروجی
input output bus
گذرگاه ورودی- خروجی
i/o processor
پردازنده ورودی و خروجی
input output device
دستگاه ورودی و خروجی
input output control
کنترل ورودی- خروجی
cpu
باس ورودی / خروجی
simultaneous input/output
ورودی و خروجی همزمان
microcontroller
پورت ورودی /خروجی
serial input\output
ورودی و خروجی سری
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
interfaces
که شامل : کانال ورودی /خروجی
input output controller
کنترل کننده ورودی- خروجی
architecture
حافظه و وسایل ورودی / خروجی
interface
که شامل : کانال ورودی /خروجی
memory mapped i/o
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
input output redirection
تعیین مسیر ورودی- خروجی
basic input output system
سیستم ورودی و خروجی پایه
input output control system
سیستم کنترل ورودی-خروجی
iocs
سیستم کنترل ورودی- خروجی
input output bandwidth
پهنای باند ورودی- خروجی
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
bios
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس
microsoft
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
I/O file
داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
remote
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
amplification
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی
input output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
remoter
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
combo box
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
programmed i/o
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
input/output file
داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
remotest
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
cascade connection
خروجی یکی ورودی برای دیگری است
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
I/O device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
input/output device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
inhibit
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
inhibits
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
register
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
input
[output]
request
درخواست داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
registering
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
registers
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
tidal prism
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی
I
[O]
request
[IORQ]
درخواست داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
input/output module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
input/output instruction
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O instruction
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O statement
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
operation
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
input/output statement
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
analog
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
units
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
gigo
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
compounded
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compound
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounds
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
i/o
انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن
analogues
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
and
پردازش چند سیگنال ورودی که خروجی آن عمل "و" آنهاست
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
analogue
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
joysticks
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
processes
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
joystick
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
image
[دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
gate
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
i/o
که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
multiplexor
مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
redirected
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
redirect
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirects
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirecting
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
images
دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند
mux
مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
MBR
ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
one element
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
process
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
gates
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
interfaces
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
microprocessor
متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
devices
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
joint denial
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
interface
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
regulating
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulates
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
distorts
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
distort
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
regulated
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulate
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com