English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
relative aperture نسبت فاصله کانونی
Other Matches
focussed فاصله کانونی
focusses فاصله کانونی
focal length فاصله کانونی
focuses فاصله کانونی
focussing فاصله کانونی
focal distance فاصله کانونی
f. distance or length فاصله کانونی
focused فاصله کانونی
focus فاصله کانونی
vergency عکس فاصله کانونی
trifocal دارای سه فاصله کانونی ومرکزی
calibrated focal lenght فاصله کانونی تنظیم شده
focal length فاصله کانونی دوربین یاعدسی
coulomb's law نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
focusing کانونی
trifocal سه کانونی
focal کانونی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
tunnel vision بینایی کانونی
focal epilepsy صرع کانونی
bundling کانونی کردن
bundles کانونی کردن
bundle کانونی کردن
major axis محور کانونی
focal length طول کانونی
focal plane افق کانونی
focal plane صفحه کانونی
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
bifocals دو دید عینک دو کانونی
bifocal دو دید عینک دو کانونی
focus کانونی شدن کانون
relative aperture ضریب کانونی عدسی
focused کانونی شدن کانون
focuses کانونی شدن کانون
focussed کانونی شدن کانون
focusses کانونی شدن کانون
focussing کانونی شدن کانون
aberration عدم انطباق کانونی
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
center کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
lengths فاصله
length فاصله
blank فاصله
spaces فاصله
tele فاصله
space bar فاصله زن
hiatus فاصله
head space فاصله سر
distances فاصله
ranged فاصله
range فاصله
intermezzo فاصله
intermittence فاصله
single space تک فاصله تو هم
interval فاصله
ranges فاصله
distance فاصله
per saltum بی فاصله
equidistant هم فاصله
interregnum فاصله
gaps فاصله
blankest فاصله
clearance فاصله
interregna فاصله
diastema فاصله
blank character فاصله
discontinuance فاصله
interregnums فاصله
unremittingly بی فاصله
space جا فاصله
spacing فاصله
space فاصله
em dash خط فاصله ام
spaces جا فاصله
gap فاصله
en dash خط فاصله ان
time lag فاصله زمانی
interludes بادخور فاصله
interlude بادخور فاصله
elongation فاصله زاویهای
center distance فاصله مرکزی
interim فیمابین فاصله
center distance فاصله ازمرکز
class interval فاصله طبقه
close range فاصله نزدیک
coherence distance فاصله همدوسی
code distance فاصله رمز
blank character دخشه فاصله
lattice spacing فاصله شبکه
spacing فاصله گذاری
spacing فاصله بندی
interstice ترک فاصله
angular distance فاصله زاویهای
magnet gap فاصله هوایی
line to line spacing فاصله سطور
gulf فاصله زدوری
gulfs فاصله زدوری
line spacing فاصله خطوط
line spacing فاصله سطر
line spacing فاصله سطرها
light gap فاصله روشنایی
light gap فاصله نور
time out وقفه فاصله
time lags فاصله زمانی
interval فاصله تاکتیکی
confidence interval فاصله اطمینان
infighting نبرد در فاصله کم
ignition spark gap فاصله جرقه
ignition gap فاصله جرقه
head space فاصله سر تیربار
haul distance فاصله حمل
hard space فاصله واصل
frequency spacing فاصله فرکانس
frequency distance فاصله فرکانس
spanning فاصله معین
lapse فاصله زمانی
lapses فاصله زمانی
lapsing فاصله زمانی
dutter فاصله ستونها
span فاصله معین
spans فاصله معین
fiducial interval فاصله اطمینان
input gap فاصله اولیه
distance meter فاصله سنج
confidence interval فاصله اعتماد
known distance فاصله معلوم
removed فاصله خانوادگی
river فاصله سفید
rivers فاصله سفید
keyspace فاصله کلیدی
interval فاصله زمانی
dead rise فاصله مرده
deflationary gap فاصله تنزلی
diatessaron فاصله یک چهارم
intervalometer فاصله سنج
interval confidence فاصله اطمینان
interspace فاصله مدت
spanned فاصله معین
white space فاصله سفید
time interval فاصله زمانی
terraces spacing فاصله تراسها
telemeter فاصله سنج
subinterval فاصله فرعی
stadimeter فاصله یاب
spacing bias پیشقدر فاصله
intermission فاصله عود
intermissions فاصله عود
space condition حالت فاصله
distant فاصله دار
track pitch فاصله شیار
space condition شرط فاصله
space bar فاصله گذار
soft carriage return خط فاصله خالی
time span فاصله زمان
period فاصله زمان
vertical interval فاصله عمودی
unspaced practice تمرین بی فاصله
tooth gap فاصله دندانه
unit distance با فاصله واحد
tritone فاصله سه گام
space فاصله گذاشتن
space جا فاصله مدت
space فاصله مدت
spaces فاصله گذاشتن
spaces جا فاصله مدت
spaces فاصله مدت
tritone فاصله سه اهنگ
period/stretch/lapse of time فاصله زمان
time period فاصله زمان
clearance فاصله باز
social distance فاصله اجتماعی
mode interval فاصله نما
sight distance فاصله دید
shim فاصله پرکن
safe distance فاصله بی خطر
respite _ فاصله استراحت
leading فاصله خطوط
interrupted فاصله دار
range meter فاصله سنج
spaced فاصله دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com