English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
reciprocal laying نشانه روی متقابله
Search result with all words
back sight method روش نشانه روی متقابله روش روانه کردن متقابله
Other Matches
pointer نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
reciprocal متقابله
counter attraction جاذبه متقابله
reciprocation معامله متقابله
counter charge تهمت متقابله
counter-attacks حمله متقابله
counter attack حمله متقابله
counter approach استحکامات متقابله
reciprocal treatment معامله متقابله
countercharge تهمت متقابله
counter-attack حمله متقابله
counterenarge تهمت متقابله
mutual متقابل یا متقابله
reciprocate معامله متقابله کردن
reciprocates معامله متقابله کردن
reciprocated معامله متقابله کردن
reciprocal روانه کردن متقابله
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
reciprocal laying روانه کردن متقابله توپها
counter ضربت متقابله معامله به مثل
countered ضربت متقابله معامله به مثل
countering ضربت متقابله معامله به مثل
second strike اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
attributes نشانه
signaled نشانه
emblem نشانه
signal نشانه
indications نشانه ها
cursors نشانه گر
attribute نشانه
emblems نشانه
emblematic نشانه
attributing نشانه
cursor نشانه گر
symptoms نشانه
signalled نشانه
sacrament نشانه
sacraments نشانه
portent نشانه
bench mark نشانه
cues نشانه
cue نشانه
portents نشانه
reminiscence نشانه
reminiscences نشانه
symptom نشانه
indicative نشانه
presaged نشانه
presaging نشانه
omen نشانه
omens نشانه
trace نشانه
token نشانه
tokens نشانه
traced نشانه
presages نشانه
presage نشانه
ikons نشانه
marker نشانه
mark نشانه
marks نشانه
icon نشانه
icons نشانه
traces نشانه
symptomless بی نشانه
markers نشانه
one address با یک نشانه
symbol نشانه
targeted تیر نشانه
aim نشانه گرفتن .
aimed نشانه گرفتن .
aims نشانه گرفتن .
levels نشانه گرفتن
targetting تیر نشانه
targetted تیر نشانه
proof نشانه مدرک
proofs نشانه مدرک
targets تیر نشانه
targeting تیر نشانه
levelled نشانه گرفتن
level نشانه گرفتن
cairn سنگ نشانه
vetoed نشانه مخالفت
sighting نشانه رفتن
vetoes نشانه مخالفت
vetoing نشانه مخالفت
indicator علامت خط نشانه
leveled نشانه گرفتن
symptomatic نشانه بیماری
sightings نشانه رفتن
target تیر نشانه
cairns سنگ نشانه
veto نشانه مخالفت
allegory نشانه علامت
bode نشانه بودن
marksman نشانه گیر
marksmen نشانه گیر
direction peg میخ نشانه
markers علامت نشانه
pivot point نقطه نشانه
minimal cue نشانه کمینه
merit badge نشانه هنر
indicium نشانه ویژه
go ahead نشانه ترقی
train نشانه رفتن
trained نشانه رفتن
trains نشانه رفتن
prodrome پیش نشانه
proof of laziness نشانه تنبلی
typology نشانه شناسی
traffic signal نشانه روشن
marker علامت نشانه
token passing گذراندن نشانه
allegories نشانه علامت
symptomatology نشانه شناسی
sem نشانه شناسی
frequency mark نشانه فرکانس
signalled علامت نشانه
line of sight خط نشانه روی
code نشانه قراردادی
cockshy نشانه روی
cockshot نشانه روی
discriminandum نشانه افتراق
aiming نشانه روی
indication اشعار نشانه
bench mark نشانه مبنا
signaled علامت نشانه
asterisks 1-نشانه گرافیکی
badge reader نشانه خوان
dan buoy بویه نشانه
asterisk 1-نشانه گرافیکی
signal علامت نشانه
cue learning نشانه اموزی
emblematical حاوی نشانه
sights الت نشانه روی
sights دوربین نشانه روی
sight الت نشانه روی
sight دوربین نشانه روی
toxic symptom نشانه زهراگینی یامسمومیت
to present arms نشانه روی کردن
traffic sign لوحه نشانه گذاری
mark علامت نشانه هدف
aiming post شاخصهای نشانه روی
mark نشانه کردن حریف
marks علامت نشانه هدف
aiming stake دستک نشانه روی
marks نشانه کردن حریف
homage نشانه ی تکریم و وفاداری
traffic sign تابلو نشانه گذاری
aiming light چراغ نشانه روی
term symbol نشانه جمله طیفی
kentish fire که نشانه نفاق ..باشد
k نشانه بیان یک هزار
token ring network شبکه نشانه حلقهای
it is indicative of bad luck نشانه بدبختی است
it is an indication of lazines نشانه تنبلی است
it bobes evil نشانه بدی است
impresa نشانه جمله شعاری
gun sight دستگاه نشانه روی
directing point نقطه نشانه روی
caduceus نشانه علم پزشکی
leading point نقطه نشانه روی
sightings نشانه روی کردن
sighting نشانه روی کردن
symptom substitution theory نظریه جانشینی نشانه ها
sighting device وسیله نشانه روی
sight scale مقیاس نشانه روی
sight scale طبله نشانه روی
semicolon نشانه چاپ شده
road marking نشانه گذاری راه
peep sight دریچه نشانه روی
pavement marking نشانه گذاری راه
negative voice منع نشانه مخالفت
point نشانه روی کردن
fine sight تنظیم خط نشانه دقیق
plot نشانه میان چهارراه
extend گرافیک و نشانه ها است
plotted نشانه میان چهارراه
hallmarks انگ نشانه عیار
plots نشانه میان چهارراه
carrying نشانه وقوع وام
gunners نشانه رو توپ ساز
gunner نشانه رو توپ ساز
carries نشانه وقوع وام
hallmark انگ نشانه عیار
carry نشانه وقوع وام
crossbones نشانه مرگ وخطر
extending گرافیک و نشانه ها است
carried نشانه وقوع وام
extends گرافیک و نشانه ها است
lay نشانه رفتن قرار دادن
caret نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com