English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
positional notation نشان گذاری مرتبهای
Other Matches
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
impressions نشان گذاری
impression نشان گذاری
notations نشان گذاری
notation نشان گذاری
mark sensing نشان گذاری
idegraphy نشان گذاری
iinfix notation نشان گذاری میانوندی
decimal notation نشان گذاری دهدهی
infix notation نشان گذاری میانوندی
punctuation نشان گذاری تاکید
excess n notation نشان گذاری با افزونی n
radix notation نشان گذاری مبنایی
prefix notation نشان گذاری پیشوندی
binary notation نشان گذاری دودوئی
binary notation نشان گذاری دودویی
polish notation نشان گذاری لهستانی
postfix notation نشان گذاری پسوندی
positional notation نشان گذاری مکانی
scientific notation نشان گذاری علمی
fixed point notation نشان گذاری با ممیز ثابت
reverse polish notation نشان گذاری لهستانی معکوس
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
phraseography نشان گذاری بجای عبارت
octal notation نشان گذاری هشت هشتی
rubrication نشان گذاری برنگ قرمز
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
punctuated نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating نشان گذاری کردن نقطه دار
hierarchical مرتبهای
milestones بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestone بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
positional macro درشت دستور مرتبهای
marking ink مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
markings نشان دار سازی نشان
marking نشان دار سازی نشان
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks نشان کردن نشان
mark نشان کردن نشان
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
coding کد گذاری
lineation خط گذاری
indention تو گذاری
enterprises سرمایه گذاری
ingravescence رو بشدت گذاری
pagination صفحه گذاری
scoring نمره گذاری
prefixture پیش گذاری
demomination نام گذاری
prefixion سرواژه گذاری
dateline تاریخ گذاری
petarder مامورخرج گذاری پل
cupellation قال گذاری
grading نمره گذاری
lable جهت گذاری
dimensioning اندازه گذاری
synthesized هم گذاری کردن
nomographer قانون گذاری
synthesizes هم گذاری کردن
synthesizing هم گذاری کردن
prefixture سرواژه گذاری
frustration عقیم گذاری
prefixture جلو گذاری
frustrations عقیم گذاری
disposure درمعرض گذاری
limit of load حد بار گذاری
prefixion جلو گذاری
prefixion پیش گذاری
synthesis هم گذاری اختلاط
syntheses هم گذاری اختلاط
nominations نام گذاری
nomination نام گذاری
scaling مقیاس گذاری
indents دندانه گذاری
indenting دندانه گذاری
indent دندانه گذاری
interposition پا میان گذاری
pricing قیمت گذاری
policy-making سیاست گذاری
nomenclauture نام گذاری
minelaying مین گذاری
undervaluation کم ارزش گذاری
exposure درمعرض گذاری
loading بار گذاری
legislation قانون گذاری
coronation تاج گذاری
coronations تاج گذاری
policy making سیاست گذاری
wicking فتیله گذاری
synthesize هم گذاری کردن
finances سرمایه گذاری
discrimination فرق گذاری
tubing لوله گذاری
sequencing ترتیب گذاری
filling لایی گذاری
pointing نقطه گذاری
iatraliptics مرهم گذاری
hypothecation رهن گذاری
hypothecation گرو گذاری
earmarking علامت گذاری
financed سرمایه گذاری
finance سرمایه گذاری
financing سرمایه گذاری
imposition of hands دست گذاری
sedimentation لایه گذاری
casings لوله گذاری
casing لوله گذاری
sedimentation رسوب گذاری
scale factor مقیاس گذاری
hyphenation خط تیره گذاری
punctuation نقطه گذاری
juxtaposition پهلوی هم گذاری
invest سرمایه گذاری
nomography فن قانون گذاری
structuralization بنیان گذاری
collocation باهم گذاری
enterprise سرمایه گذاری
preterition فرو گذاری
inunction مرهم گذاری
synthesised هم گذاری کردن
synthesises هم گذاری کردن
prochronism جلوترتاریخ گذاری
exposures درمعرض گذاری
loads فشنگ گذاری
load فشنگ گذاری
signallzation علامت گذاری
invests سرمایه گذاری
investing سرمایه گذاری
insulation عایق گذاری
masking نقاب گذاری
fillings لایی گذاری
invested سرمایه گذاری
puncuation نقطه گذاری
synthesising هم گذاری کردن
encoding رمز گذاری
devising ارث گذاری
capitalization سرمایه گذاری
trapping تله گذاری
headings عنوان گذاری
heading عنوان گذاری
devises ارث گذاری
denomination نام گذاری
denominations نام گذاری
demarcation علامت گذاری
codes and codification علامت گذاری
weft insertion پود گذاری
mark علامت گذاری
valuation ارزش گذاری
devise ارث گذاری
devised ارث گذاری
insertion جوف گذاری
edging لبه گذاری
edgings لبه گذاری
piping لوله گذاری
settings کار گذاری
setting کار گذاری
indentation دندانه گذاری
indentations دندانه گذاری
numbering شماره گذاری
mining مین گذاری
indexing شاخص گذاری
lettering حروف گذاری
spacing فاصله گذاری
coding کد گذاری چیزی
coding علامت گذاری
valuations ارزش گذاری
markings علامت گذاری
marking علامت گذاری
lodgement ودیعه گذاری
lodgment ودیعه گذاری
ovulations تخمک گذاری ها
ovulation تخمک گذاری
sanding ماسه گذاری
investment سرمایه گذاری
marks علامت گذاری
costing هزینه گذاری
aggradation ابرفت گذاری
investments سرمایه گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com