Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English
Persian
leaky
نشست کننده
Search result with all words
settling rounds
گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
Other Matches
meet
نشست نشست گاه
meets
نشست نشست گاه
leakages
نشست
meeting
نشست
meetings
نشست
sediments
ته نشست
session
نشست
sessions
نشست
leakage
نشست
settlement
نشست
settlements
نشست
seance
نشست
trims
نشست
trimmest
نشست
trim
نشست
consolidation
نشست
sitting
نشست
depositions
ته نشست
deposition
ته نشست
sittings
نشست
settletment
نشست
slump
نشست
precipitation
ته نشست
settlement of the dam
نشست سد
siting
نشست
seepage
نشست
symposiums
هم نشست
symposium
هم نشست
fouling
ته نشست
slumped
نشست
slumping
نشست
slumps
نشست
symposia
هم نشست
sediment
ته نشست
subsided
نشست کردن
closed conference
نشست مسدود
boring stay
محل نشست
subsides
نشست کردن
calcareous deposit
ته نشست اهکی
closed meeting
نشست مسدود
sinking
استهلاک نشست
subsidence
نشست فرونشینی
subsiding
نشست کردن
subside
نشست کردن
lime deposite
ته نشست اهکی
special session
نشست ویژه
extraordinary meeting
نشست ویژه
electrolytic deposition
ته نشست الکترولیتی
annual accumulation of sediment
ته نشست سالانه
settle
نشست کردن
precipitated rocks
سنگهای ته نشست
settles
نشست کردن
air landed
هوا نشست
oil residue
ته نشست روغن
sinks
نشست کردن
to cave in
نشست کردن
lacustrine sediment
ته نشست دریاچهای
extravasate
نشست کردن
rate of deposition
سرعت ته نشست
exudation
برون نشست
settlement of the foundation
نشست پی گاه
settlement ratio
نسبت نشست
she sat behind me
او پشت من نشست
seep in
نشست کردن
sink
نشست کردن
assembly
مجمع نشست
deposits
ته نشست ته نشین
subsidence
نشست خاک
true slump
نشست واقعی
soft spot
ناحیه نشست
trim forward
نشست سینه
trim aft
نشست پاشنه
shore formation
ته نشست دریاچهای
deposit
ته نشست ته نشین
sinkable
نشست کردنی
annual accumulation of sediment
سال اورد ته نشست
He was favorably impressed by what I told him .
حرفم دردلش نشست
She sat beside ( next to ) her mother .
کنار مادرش نشست
The dust was laid ( settled ) .
گرد وخاک نشست
extraordinary meeting
نشست فوق العاده
special session
نشست فوق العاده
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
She went to the bad.
بروز سیاه نشست
seat of settlement
محل نشست ساختمان
The plan landed .
هواپیما بزمین نشست
powwow
نشست وگفتگو کردن
settlement forecast
پیش بینی نشست
landing zone
منطقه نشست هوایی
the bird took its perch
مرغ روی چوب نشست
exudate
ترشح التهابی برون نشست
proces verbal
صورت جلسه نشست نامه
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
the veaael was neaped
کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
To associate ( mix) with someone .
با کسی نشست وبر خاست کردن
to have a closed meeting
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
drops
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
he took her in to dinner
انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
inclusus
گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
valve seat insert
مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com