English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
Other Matches
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
sheriffs نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriff نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
exchange restriction کنترل مبادله ارز
quotas کمیت تعیین شده توسط دولت
quota کمیت تعیین شده توسط دولت
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
interchanges مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
privateer کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
capital levy مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
communism کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
minimim wage law قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
track telling ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
bartering مبادله
barters مبادله
barter مبادله
exchanges مبادله
bater مبادله
bartered مبادله
interchange مبادله
exchanging مبادله
trade-in مبادله
swapping مبادله
trucking مبادله
trade-ins مبادله
truck مبادله
trucks مبادله
trade in مبادله
trucked مبادله
talks مبادله
exchanged مبادله
interchanged مبادله
exchange مبادله
interchanges مبادله
reciprocation مبادله
interchanging مبادله
talk مبادله
talked مبادله
mammon دولت
government دولت
stated دولت
respublica دولت
state- دولت
state دولت
states دولت
governments دولت
power دولت
powering دولت
powers دولت
stating دولت
powered دولت
cambium محل مبادله
value in exchange ارزش مبادله
swap مبادله کردن
trafficking مبادله کالا
bourse مبادله بورس
swop مبادله کردن
chaffer مبادله کردن
swapped مبادله کردن
swopped مبادله کردن
swaps مبادله کردن
bartered مبادله تهاتری
bartered مبادله پایاپای
barter مبادله پایاپای
swops مبادله کردن
to barter for مبادله کردن
trade مبادله کردن
truckage مبادله معامله
trafficked مبادله کالا
traded مبادله کردن
traffic مبادله کالا
terms of trade رابطه مبادله
truckage مبادله جنسی
futures exchange مبادله سلف
medium of exchange وسیله مبادله
terms of trade شرایط مبادله
commodity exchange مبادله کالا
contract curve منحنی مبادله
barter مبادله تهاتری
traffics مبادله کالا
exchangeable قابل مبادله
exchange مبادله کردن
interchange با هم مبادله کردن
exchange مرکز مبادله
swopping مبادله کردن
exchanged مبادله پول
interchange مبادله کالا
exchanged مبادله کردن
exchanged مرکز مبادله
interchange مبادله کردن
exchanges مبادله پول
exchanges مبادله کردن
interchanged مبادله کردن
exchange مبادله پول
exchange value ارزش مبادله
foreign exchange مبادله خارجی
exchange of notes مبادله یادداشتها
tit for tat <idiom> مبادله منصفانه
exchange of flags مبادله پرچمها
exchanger مبادله کننده
interchangeable قابل مبادله
interchanging با هم مبادله کردن
interchanging مبادله کالا
reciprocal trading مبادله متقابل
interchanging مبادله کردن
interchanges با هم مبادله کردن
rate of exchange نرخ مبادله
interchanges مبادله کالا
interchanges مبادله کردن
interchanged با هم مبادله کردن
interchanged مبادله کالا
exchanges مرکز مبادله
exchanging مبادله پول
barters مبادله پایاپای
changes تعویض مبادله
barters مبادله تهاتری
exchange rate نرخ مبادله
trade in مبادله کردن
exchange rates نرخ مبادله
trade-ins مبادله کردن
trade-in مبادله کردن
changing تعویض مبادله
change تعویض مبادله
fire fight مبادله اتش
exchanging مبادله کردن
bartering مبادله پایاپای
exchanging مرکز مبادله
changed تعویض مبادله
intercommunicate مبادله کردن
bartering مبادله تهاتری
inconvertible مبادله ناپذیر
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
vassal atate دولت پوشالی
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
office-holders کارمند دولت
Warsaw دولت لهستان
Whitehall دولت انگلیس
nation-states دولت ملی
nation-state دولت ملی
totaliarian state دولت توتالیتر
nation state دولت ملی
head of the state رئیس دولت
cabinets هیات دولت
govt government دولت
Kremlin دولت شوروی
Downing Street دولت انگلیس
independent state دولت مستقل
office-holder کارمند دولت
mafias دولت ستیزی
government department وزارتخانه دولت
state budget بودجه دولت
stateless بی دولت بی وطن
mandatary دولت قیم
government budget بودجه دولت
government expenditures هزینههای دولت
mafia دولت ستیزی
government stock سهام دولت
buffer state دولت حایل
government treasury خزانه دولت
chief of state رئیس دولت
cabinet هیات دولت
war state دولت جنگی
military government دولت نظامی
pillars of the state ارکان دولت
public debt بدهی دولت
public servant مستخدم دولت
puppet government دولت پوشالی
enemy state دولت دشمن
Ottawa دولت کانادا
quirinal دولت ایتالیا
state property دارائی دولت
ambassadors ماموررسمی یک دولت
forfeit to the state ضبط دولت
loyalists دولت دوست
loyalist دولت دوست
stating دولت استان
states دولت استان
stated دولت استان
state- دولت استان
state government دولت مرکزی
state دولت استان
national state دولت ملی
ambassador ماموررسمی یک دولت
official کارمند دولت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com