English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
societies نظام اجتماعی گروه
society نظام اجتماعی گروه
Other Matches
social system نظام اجتماعی
social security system نظام تامین اجتماعی
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
target audience گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
Main Street [American English] کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
trend نظام
military نظام
chucked سه نظام
trends نظام
system نظام
chuck سه نظام
systems نظام
chucks سه نظام
left d. نظام به چپ
chucked دستگاه نظام
chucked صفحه نظام
value system نظام ارزشها
welfare system نظام رفاهی
action system نظام عمل
conscription نظام وفیفه
mechanism of the organ نظام تشکیلات
factory system نظام کارخانهای
socialism نظام اشتراکی
foot infantry پیاده نظام
horseman سواره نظام
chucks صفحه نظام
order نظام معماری
agrarian system نظام ارضی
yeomanry سواره نظام
chucks دستگاه نظام
filing system نظام بایگانی
chuck صفحه نظام
underdetermined system نظام نامعین
delusional system نظام هذیانی
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
systems نظام سیستم
incentive system نظام تشویقی
taylorism نظام تیلور
jaw chuck سه نظام فک دار
system نظام سیستم
horse سواره نظام
landlordism نظام اربابی
man power مشمولین نظام
infantry پیاده نظام
hand operated chuck سه نظام دستی
miniature system خرده نظام
chuck دستگاه نظام
the military profession کار نظام
modern system نظام نوین
tax system نظام مالیاتی
accounting system نظام حسابداری
musculature نظام عضلانی
systems analysis نظام شناسی
modern system نظام جدید
systematization نظام دهی
system dynamics پویائی نظام
mnemonic system نظام یادیار
mixed system نظام مختلط
market system نظام بازار
serviced نظام وفیفه
conversational system نظام محاورهای
double standard نظام دو معیاری
capitalist system نظام کاپیتالیسم
sensorium نظام حسی
credit system نظام اعتباری
barter system نظام تهاتری
colonial system نظام استعماری
regulations نظام نامه
barter system نظام پایاپای
exemption معافی نظام
communist system نظام کمونیستی
collectivism نظام اشتراکی
service نظام وفیفه
boring chuck سه نظام مته
feudalism نظام زمینداری
cognitive system نظام شناختی
closed system نظام بسته
communism نظام اشتراکی
class system نظام طبقاتی
biosystem نظام زیستی
biological system نظام زیستی
binary system نظام دو نمادی
military service نظام وفیفه
price system نظام قیمتی
dragoons سواره نظام
dragoon سواره نظام
serfdom نظام دهقانی
drill chuck سه نظام مته
military مربوط به نظام
dual price system نظام دو قیمتی
centralized system نظام متمرکز
dynamic system نظام پویا
economic system نظام اقتصادی
communication system نظام ارتباطی
educational system نظام اموزشی
code نظام نامه
skirmisher پیاده نظام
open system نظام باز
banking system نظام بانکداری
cutter chuck سه نظام فرز
cavalry سواره نظام
chuck wrench اچار سه نظام
price system نظام قیمت
serfdom نظام رعیتی
serfdom system نظام رعیتی
serfdom system نظام سرفی
caste system نظام کاستی
phonology نظام صوتی
cosmos نظام عالم وجود
selective service خدمت داوطلبانه نظام
simultaneous equation system نظام معادلات همزمانی
merit system نظام شایستگی نگر
right shoulder arms فرمان ازراست نظام
military service خدمت نظام وفیفه
constitution نظام نامه مزاج
constitutions نظام نامه مزاج
planning system نظام برنامه ریزی
infantryman سرباز پیاده نظام
infantryman جمعی پیاده نظام
infantrymen سرباز پیاده نظام
infantrymen جمعی پیاده نظام
cavalry unit یکان سوار نظام
phylarch فرمانده سواره نظام
rationing system نظام جیره بندی
slackers فراری ازخدمت نظام
conscripts مشمول نظام کردن
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
regressive tax system نظام مالیاتی کاهنده
gold backing system نظام پشتوانه طلا
rationing system نظام سهمیه بندی
quota system نظام سهمیه بندی
proportional tax system نظام مالیات تناسبی
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
conscript مشمول نظام کردن
conscripted مشمول نظام کردن
conscripting مشمول نظام کردن
slacker فراری ازخدمت نظام
normal interval فرمان از جلو نظام
foot soldier سرباز پیاده نظام
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
effective tax system نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
extended family system نظام فامیلی گسترده
federal reserve system نظام فدرال رزرو
national service خدمت نظام وظیفه
dragonnades بوسیله سواره نظام
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
free economic system نظام اقتصاد ازاد
free enterprise system نظام تجارت ازاد
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
free market system نظام بازار ازاد
dough boy سرباز پیاده نظام
army regulation نظام نامه ارتشی
dogface سرباز پیاده نظام
capitalist system نظام سرمایه داری
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
clamping chuck سه نظام بست دار
bimetallism نظام پولی دو فلزی
conscription law قانون نظام وفیفه
cosmologies نظام عالم وجود
cosmology نظام عالم وجود
desert from military service فراری از خدمت نظام
chuck lathe سه نظام ماشین تراش
exchange rate system نظام نرخ ارز
closed system نظام اقتصادی بسته
caste system نظام طبقهای منفصل
wage system نظام پرداخت دستمزد
voting system نظام رای گیری
gold standard نظام پولی طلا
janizary سرباز پیاده نظام
ironside نام سواره نظام
gold backing system نظام پایه طلا
grabby نفر پیاده نظام
gold standard نظام پایه طلا
monarchical هواداری نظام شاهی
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
systems approach رویکرد نظام نگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com