English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
economic system نظام اقتصادی
Search result with all words
communism کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
closed system نظام اقتصادی بسته
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
Other Matches
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic imperialism جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
autarky خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
chucked سه نظام
chuck سه نظام
trend نظام
systems نظام
system نظام
chucks سه نظام
trends نظام
military نظام
left d. نظام به چپ
agrarian system نظام ارضی
taylorism نظام تیلور
action system نظام عمل
landlordism نظام اربابی
jaw chuck سه نظام فک دار
accounting system نظام حسابداری
chuck wrench اچار سه نظام
infantry پیاده نظام
horseman سواره نظام
dragoon سواره نظام
incentive system نظام تشویقی
centralized system نظام متمرکز
binary system نظام دو نمادی
caste system نظام کاستی
chucked دستگاه نظام
chucked صفحه نظام
biological system نظام زیستی
barter system نظام تهاتری
barter system نظام پایاپای
banking system نظام بانکداری
chucks دستگاه نظام
biosystem نظام زیستی
boring chuck سه نظام مته
delusional system نظام هذیانی
capitalist system نظام کاپیتالیسم
chucks صفحه نظام
dragoons سواره نظام
household system نظام تولیدخانوادگی
collectivism نظام اشتراکی
colonial system نظام استعماری
communication system نظام ارتباطی
communist system نظام کمونیستی
dynamic system نظام پویا
phonology نظام صوتی
dual price system نظام دو قیمتی
drill chuck سه نظام مته
conversational system نظام محاورهای
military service نظام وفیفه
cavalry سواره نظام
credit system نظام اعتباری
conscription نظام وفیفه
feudalism نظام زمینداری
household system نظام خانوادگی
hand operated chuck سه نظام دستی
foot infantry پیاده نظام
filing system نظام بایگانی
factory system نظام کارخانهای
educational system نظام اموزشی
class system نظام طبقاتی
closed system نظام بسته
cognitive system نظام شناختی
double standard نظام دو معیاری
communism نظام اشتراکی
military مربوط به نظام
cutter chuck سه نظام فرز
serviced نظام وفیفه
skirmisher پیاده نظام
serfdom system نظام سرفی
serfdom system نظام رعیتی
serfdom نظام رعیتی
serfdom نظام دهقانی
sensorium نظام حسی
service نظام وفیفه
code نظام نامه
socialism نظام اشتراکی
price system نظام قیمتی
price system نظام قیمت
order نظام معماری
social system نظام اجتماعی
system dynamics پویائی نظام
systems analysis نظام شناسی
mechanism of the organ نظام تشکیلات
yeomanry سواره نظام
welfare system نظام رفاهی
value system نظام ارزشها
underdetermined system نظام نامعین
the military profession کار نظام
regulations نظام نامه
tax system نظام مالیاتی
exemption معافی نظام
open system نظام باز
modern system نظام نوین
mixed system نظام مختلط
market system نظام بازار
systematization نظام دهی
miniature system خرده نظام
system نظام سیستم
musculature نظام عضلانی
modern system نظام جدید
horse سواره نظام
chuck صفحه نظام
chuck دستگاه نظام
mnemonic system نظام یادیار
man power مشمولین نظام
systems نظام سیستم
to enter the military داخل نظام شدن
to bear arms خدمت نظام کردن
janizary سرباز پیاده نظام
dragonnades بوسیله سواره نظام
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
ironside نام سواره نظام
conscription law قانون نظام وفیفه
systems approach رویکرد نظام نگر
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
clamping chuck سه نظام بست دار
light infantry پیاده نظام سبک
national service خدمت نظام وظیفه
capitalist system نظام سرمایه داری
caste system نظام طبقهای منفصل
monarchical هواداری نظام شاهی
selective service خدمت داوطلبانه نظام
wage system نظام پرداخت دستمزد
voting system نظام رای گیری
chuck lathe سه نظام ماشین تراش
voluntaryist مخالف نظام وفیفه
merit system نظام شایستگی نگر
cavalry unit یکان سوار نظام
social security system نظام تامین اجتماعی
rationing system نظام سهمیه بندی
military service خدمت نظام وفیفه
rationing system نظام جیره بندی
quota system نظام سهمیه بندی
proportional tax system نظام مالیات تناسبی
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
free enterprise system نظام تجارت ازاد
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
planning system نظام برنامه ریزی
effective tax system نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
exchange rate system نظام نرخ ارز
extended family system نظام فامیلی گسترده
phylarch فرمانده سواره نظام
federal reserve system نظام فدرال رزرو
regressive tax system نظام مالیاتی کاهنده
free market system نظام بازار ازاد
free economic system نظام اقتصاد ازاد
simultaneous equation system نظام معادلات همزمانی
desert from military service فراری از خدمت نظام
dogface سرباز پیاده نظام
grabby نفر پیاده نظام
dough boy سرباز پیاده نظام
foot soldier سرباز پیاده نظام
doughboy سرباز پیاده نظام
gold standard نظام پایه طلا
gold standard نظام پولی طلا
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
gold currency system نظام پولی طلا
gold backing system نظام پایه طلا
gold backing system نظام پشتوانه طلا
right shoulder arms فرمان ازراست نظام
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
normal interval فرمان از جلو نظام
bimetallism نظام پولی دو فلزی
infantrymen سرباز پیاده نظام
infantrymen جمعی پیاده نظام
societies نظام اجتماعی گروه
infantry رسته پیاده نظام
conscripting مشمول نظام کردن
conscripted مشمول نظام کردن
infantryman جمعی پیاده نظام
slacker فراری ازخدمت نظام
cosmos نظام عالم وجود
society نظام اجتماعی گروه
conscripts مشمول نظام کردن
conscript مشمول نظام کردن
constitutions نظام نامه مزاج
infantryman سرباز پیاده نظام
slackers فراری ازخدمت نظام
cosmologies نظام عالم وجود
constitution نظام نامه مزاج
army regulation نظام نامه ارتشی
cosmology نظام عالم وجود
yeomanry سواره نظام سرباز داوطلب
bucks دولادولا رفتن سواره نظام
buck دولادولا رفتن سواره نظام
land service خدمت نظام در نیروی زمینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com