Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
market system
نظام بازار
Search result with all words
free market system
نظام بازار ازاد
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
Other Matches
walras law
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dumping
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairer
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
market failure
شکست بازار نارسائی بازار
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
market value
در بازار قیمت بازار
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
military
نظام
trends
نظام
left d.
نظام به چپ
chucked
سه نظام
trend
نظام
systems
نظام
chuck
سه نظام
system
نظام
chucks
سه نظام
centralized system
نظام متمرکز
price system
نظام قیمتی
systems
نظام سیستم
system
نظام سیستم
boring chuck
سه نظام مته
biosystem
نظام زیستی
biological system
نظام زیستی
serfdom system
نظام سرفی
capitalist system
نظام کاپیتالیسم
serfdom
نظام رعیتی
skirmisher
پیاده نظام
caste system
نظام کاستی
serfdom system
نظام رعیتی
horse
سواره نظام
chucked
صفحه نظام
serfdom
نظام دهقانی
sensorium
نظام حسی
mixed system
نظام مختلط
mnemonic system
نظام یادیار
modern system
نظام نوین
double standard
نظام دو معیاری
communism
نظام اشتراکی
price system
نظام قیمت
feudalism
نظام زمینداری
modern system
نظام جدید
conscription
نظام وفیفه
musculature
نظام عضلانی
underdetermined system
نظام نامعین
open system
نظام باز
military
مربوط به نظام
phonology
نظام صوتی
miniature system
خرده نظام
dragoons
سواره نظام
infantry
پیاده نظام
binary system
نظام دو نمادی
chuck
دستگاه نظام
chuck
صفحه نظام
chucked
دستگاه نظام
military service
نظام وفیفه
chucks
دستگاه نظام
chucks
صفحه نظام
barter system
نظام تهاتری
barter system
نظام پایاپای
horseman
سواره نظام
agrarian system
نظام ارضی
action system
نظام عمل
accounting system
نظام حسابداری
dragoon
سواره نظام
cavalry
سواره نظام
chuck wrench
اچار سه نظام
service
نظام وفیفه
educational system
نظام اموزشی
code
نظام نامه
economic system
نظام اقتصادی
dynamic system
نظام پویا
dual price system
نظام دو قیمتی
drill chuck
سه نظام مته
yeomanry
سواره نظام
welfare system
نظام رفاهی
landlordism
نظام اربابی
socialism
نظام اشتراکی
value system
نظام ارزشها
jaw chuck
سه نظام فک دار
factory system
نظام کارخانهای
serviced
نظام وفیفه
hand operated chuck
سه نظام دستی
foot infantry
پیاده نظام
household system
نظام خانوادگی
filing system
نظام بایگانی
regulations
نظام نامه
exemption
معافی نظام
household system
نظام تولیدخانوادگی
incentive system
نظام تشویقی
man power
مشمولین نظام
order
نظام معماری
systems analysis
نظام شناسی
banking system
نظام بانکداری
social system
نظام اجتماعی
communist system
نظام کمونیستی
systematization
نظام دهی
system dynamics
پویائی نظام
communication system
نظام ارتباطی
mechanism of the organ
نظام تشکیلات
colonial system
نظام استعماری
collectivism
نظام اشتراکی
cognitive system
نظام شناختی
conversational system
نظام محاورهای
credit system
نظام اعتباری
closed system
نظام بسته
cutter chuck
سه نظام فرز
delusional system
نظام هذیانی
the military profession
کار نظام
tax system
نظام مالیاتی
taylorism
نظام تیلور
class system
نظام طبقاتی
gold currency system
نظام پولی طلا
gold standard
نظام پایه طلا
constitution
نظام نامه مزاج
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
caste system
نظام طبقهای منفصل
free economic system
نظام اقتصاد ازاد
free enterprise system
نظام تجارت ازاد
free enterprise system
نظام اقتصاد ازاد
gold backing system
نظام پشتوانه طلا
gold backing system
نظام پایه طلا
gold standard
نظام پولی طلا
commercial banking system
نظام بانکداری تجارتی
constitutions
نظام نامه مزاج
normal interval
فرمان از جلو نظام
grabby
نفر پیاده نظام
closed system
نظام اقتصادی بسته
cavalry unit
یکان سوار نظام
federal reserve system
نظام فدرال رزرو
capitalist system
نظام سرمایه داری
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
chuck lathe
سه نظام ماشین تراش
doughboy
سرباز پیاده نظام
clamping chuck
سه نظام بست دار
bimetallism
نظام پولی دو فلزی
dough boy
سرباز پیاده نظام
foot soldier
سرباز پیاده نظام
desert from military service
فراری از خدمت نظام
conscription law
قانون نظام وفیفه
effective tax system
نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck
سه نظام با عملکرد الکتریکی
extended family system
نظام فامیلی گسترده
infantry
رسته پیاده نظام
merit system
نظام شایستگی نگر
dogface
سرباز پیاده نظام
exchange rate system
نظام نرخ ارز
ironside
نام سواره نظام
janizary
سرباز پیاده نظام
army regulation
نظام نامه ارتشی
light infantry
پیاده نظام سبک
social security system
نظام تامین اجتماعی
wage system
نظام پرداخت دستمزد
infantrymen
جمعی پیاده نظام
cosmologies
نظام عالم وجود
monarchical
هواداری نظام شاهی
selective service
خدمت داوطلبانه نظام
cosmos
نظام عالم وجود
national service
خدمت نظام وظیفه
right shoulder arms
فرمان ازراست نظام
voting system
نظام رای گیری
infantryman
جمعی پیاده نظام
systematized delusions
هذیانهای نظام یافته
systems approach
رویکرد نظام نگر
to bear arms
خدمت نظام کردن
simultaneous equation system
نظام معادلات همزمانی
to enter the military
داخل نظام شدن
slacker
فراری ازخدمت نظام
slackers
فراری ازخدمت نظام
voluntaryist
مخالف نظام وفیفه
infantryman
سرباز پیاده نظام
regressive tax system
نظام مالیاتی نزولی
regressive tax system
نظام مالیاتی کاهنده
planning system
نظام برنامه ریزی
conscripted
مشمول نظام کردن
phylarch
فرمانده سواره نظام
dragonnades
بوسیله سواره نظام
conscript
مشمول نظام کردن
progressive tax system
نظام مالیات تصاعدی
societies
نظام اجتماعی گروه
society
نظام اجتماعی گروه
proportional tax system
نظام مالیات تناسبی
rationing system
نظام سهمیه بندی
cosmology
نظام عالم وجود
conscripts
مشمول نظام کردن
military service
خدمت نظام وفیفه
infantrymen
سرباز پیاده نظام
conscripting
مشمول نظام کردن
rationing system
نظام جیره بندی
quota system
نظام سهمیه بندی
marketed
بازار
market
بازار
cloth-hall
بازار
market places
بازار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com