Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
closed system
نظام بسته
Search result with all words
closed system
نظام اقتصادی بسته
Other Matches
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
trends
نظام
trend
نظام
left d.
نظام به چپ
military
نظام
system
نظام
chuck
سه نظام
chucked
سه نظام
chucks
سه نظام
systems
نظام
caste system
نظام کاستی
communication system
نظام ارتباطی
centralized system
نظام متمرکز
factory system
نظام کارخانهای
cognitive system
نظام شناختی
class system
نظام طبقاتی
collectivism
نظام اشتراکی
chuck wrench
اچار سه نظام
communist system
نظام کمونیستی
filing system
نظام بایگانی
socialism
نظام اشتراکی
educational system
نظام اموزشی
economic system
نظام اقتصادی
dynamic system
نظام پویا
dual price system
نظام دو قیمتی
chucked
صفحه نظام
drill chuck
سه نظام مته
colonial system
نظام استعماری
cutter chuck
سه نظام فرز
delusional system
نظام هذیانی
credit system
نظام اعتباری
communism
نظام اشتراکی
conversational system
نظام محاورهای
foot infantry
پیاده نظام
capitalist system
نظام کاپیتالیسم
military service
نظام وفیفه
system
نظام سیستم
chucked
دستگاه نظام
systems
نظام سیستم
conscription
نظام وفیفه
feudalism
نظام زمینداری
double standard
نظام دو معیاری
dragoons
سواره نظام
dragoon
سواره نظام
horseman
سواره نظام
chucks
صفحه نظام
chucks
دستگاه نظام
chuck
دستگاه نظام
cavalry
سواره نظام
phonology
نظام صوتی
military
مربوط به نظام
boring chuck
سه نظام مته
biosystem
نظام زیستی
biological system
نظام زیستی
binary system
نظام دو نمادی
barter system
نظام تهاتری
barter system
نظام پایاپای
banking system
نظام بانکداری
horse
سواره نظام
agrarian system
نظام ارضی
action system
نظام عمل
accounting system
نظام حسابداری
infantry
پیاده نظام
chuck
صفحه نظام
code
نظام نامه
serfdom system
نظام رعیتی
regulations
نظام نامه
tax system
نظام مالیاتی
musculature
نظام عضلانی
taylorism
نظام تیلور
modern system
نظام جدید
modern system
نظام نوین
mnemonic system
نظام یادیار
mixed system
نظام مختلط
miniature system
خرده نظام
the military profession
کار نظام
market system
نظام بازار
man power
مشمولین نظام
systems analysis
نظام شناسی
open system
نظام باز
mechanism of the organ
نظام تشکیلات
serfdom
نظام رعیتی
serfdom
نظام دهقانی
sensorium
نظام حسی
serfdom system
نظام سرفی
skirmisher
پیاده نظام
exemption
معافی نظام
social system
نظام اجتماعی
system dynamics
پویائی نظام
price system
نظام قیمت
systematization
نظام دهی
price system
نظام قیمتی
landlordism
نظام اربابی
household system
نظام تولیدخانوادگی
household system
نظام خانوادگی
hand operated chuck
سه نظام دستی
serviced
نظام وفیفه
order
نظام معماری
service
نظام وفیفه
incentive system
نظام تشویقی
underdetermined system
نظام نامعین
value system
نظام ارزشها
welfare system
نظام رفاهی
jaw chuck
سه نظام فک دار
yeomanry
سواره نظام
military service
خدمت نظام وفیفه
monarchical
هواداری نظام شاهی
conscripts
مشمول نظام کردن
conscripting
مشمول نظام کردن
to bear arms
خدمت نظام کردن
constitution
نظام نامه مزاج
constitutions
نظام نامه مزاج
simultaneous equation system
نظام معادلات همزمانی
societies
نظام اجتماعی گروه
to enter the military
داخل نظام شدن
infantry
رسته پیاده نظام
conscripted
مشمول نظام کردن
conscript
مشمول نظام کردن
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
wage system
نظام پرداخت دستمزد
systems approach
رویکرد نظام نگر
voting system
نظام رای گیری
cosmos
نظام عالم وجود
national service
خدمت نظام وظیفه
infantrymen
جمعی پیاده نظام
infantrymen
سرباز پیاده نظام
infantryman
جمعی پیاده نظام
voluntaryist
مخالف نظام وفیفه
infantryman
سرباز پیاده نظام
society
نظام اجتماعی گروه
social security system
نظام تامین اجتماعی
free enterprise system
نظام اقتصاد ازاد
gold standard
نظام پایه طلا
free market system
نظام بازار ازاد
ironside
نام سواره نظام
dragonnades
بوسیله سواره نظام
doughboy
سرباز پیاده نظام
foot soldier
سرباز پیاده نظام
dough boy
سرباز پیاده نظام
dogface
سرباز پیاده نظام
desert from military service
فراری از خدمت نظام
janizary
سرباز پیاده نظام
effective tax system
نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck
سه نظام با عملکرد الکتریکی
free enterprise system
نظام تجارت ازاد
free economic system
نظام اقتصاد ازاد
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
gold backing system
نظام پشتوانه طلا
gold backing system
نظام پایه طلا
federal reserve system
نظام فدرال رزرو
gold currency system
نظام پولی طلا
gold standard
نظام پولی طلا
extended family system
نظام فامیلی گسترده
exchange rate system
نظام نرخ ارز
light infantry
پیاده نظام سبک
conscription law
قانون نظام وفیفه
proportional tax system
نظام مالیات تناسبی
quota system
نظام سهمیه بندی
bimetallism
نظام پولی دو فلزی
normal interval
فرمان از جلو نظام
rationing system
نظام جیره بندی
rationing system
نظام سهمیه بندی
regressive tax system
نظام مالیاتی کاهنده
army regulation
نظام نامه ارتشی
regressive tax system
نظام مالیاتی نزولی
right shoulder arms
فرمان ازراست نظام
progressive tax system
نظام مالیات تصاعدی
systematized delusions
هذیانهای نظام یافته
merit system
نظام شایستگی نگر
commercial banking system
نظام بانکداری تجارتی
phylarch
فرمانده سواره نظام
grabby
نفر پیاده نظام
clamping chuck
سه نظام بست دار
chuck lathe
سه نظام ماشین تراش
cavalry unit
یکان سوار نظام
planning system
نظام برنامه ریزی
caste system
نظام طبقهای منفصل
capitalist system
نظام سرمایه داری
selective service
خدمت داوطلبانه نظام
slackers
فراری ازخدمت نظام
slacker
فراری ازخدمت نظام
cosmologies
نظام عالم وجود
cosmology
نظام عالم وجود
cornetcy
پرچم داری سواره نظام
air infantry
پیاده نظام محمول هوایی
land service
خدمت نظام در نیروی زمینی
equites
سواره نظام صاحب امتیاز
dragoons
سواره نظام راهدایت کردن
dragoon
سواره نظام راهدایت کردن
foot guards
پیاده نظام های انگلستان
draftee
احضار شده به خدمت نظام
price support system
نظام قیمتهای حمایت شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com