Dictiornary-Farsi | نظام عضلانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
musculature	نظام عضلانی


Other Matches

marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
muscular	عضلانی
sarcous	عضلانی
muscled	عضلانی
muscularity	عضلانی بودن
muscular spindle	دوک عضلانی
thews	نیروی عضلانی
muscular fatigue	خستگی عضلانی
intramuscular	درون عضلانی
muscles	نیروی عضلانی
muscle	نیروی عضلانی
myoclonus	گرفتگی عضلانی
beefcake	آدم عضلانی
myasthenia	ضعف عضلانی
muscleman	آدم عضلانی
tethanus	گرفت عضلانی
meathead	آدم عضلانی
cramp	گرفتگی عضلانی
dystrophy	پلاسیدگی عضلانی
proprioceptor	گیرنده عضلانی
stiffness	کوفتگی عضلانی
asynergia	ناهماهنگی عضلانی
muscular dystrophy	تحلیل عضلانی
myoneural	عضلانی وعصبی
brawniness	عضلانی بودن
cramps	گرفتگی عضلانی
clonus	تشنج عضلانی
muscular endurance	استقامت عضلانی
myokinetic test	ازمون جنبش عضلانی
moton	طرح عمل عضلانی
muscle tonus	کشیدگی طبیعی عضلانی
neuromuscular coordination	هماهنگی عصبی- عضلانی
fine miscle movement	حرکت فریف عضلانی
brawn	نیرو نیروی عضلانی
hypertonicity	فزونی تونوس عضلانی
muscular dystrophy	تحلیل وفاسد عضلانی
broken fibres	تار عضلانی پاره شده
paretic	دچار فلج ناقص یا عضلانی
dystonia	اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
fibrillation	انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
paresis	فلج خفیف ضعف عضلانی
muscle up	بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
charley horse	کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
musculature	وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
neuromuscular	وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
fascicle	دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule	دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus	دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
psychomotor	ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
atonicity	فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atony	فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atonia	فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
left d.	نظام به چپ
trends	نظام
systems	نظام
system	نظام
trend	نظام
chucks	سه نظام
chucked	سه نظام
military	نظام
chuck	سه نظام
foot infantry	پیاده نظام
mixed system	نظام مختلط
communication system	نظام ارتباطی
communist system	نظام کمونیستی
mnemonic system	نظام یادیار
conversational system	نظام محاورهای
credit system	نظام اعتباری
colonial system	نظام استعماری
collectivism	نظام اشتراکی
serfdom	نظام رعیتی
sensorium	نظام حسی
man power	مشمولین نظام
closed system	نظام بسته
cognitive system	نظام شناختی
market system	نظام بازار
class system	نظام طبقاتی
serfdom	نظام دهقانی
chuck wrench	اچار سه نظام
modern system	نظام نوین
modern system	نظام جدید
price system	نظام قیمت
miniature system	خرده نظام
factory system	نظام کارخانهای
incentive system	نظام تشویقی
household system	نظام تولیدخانوادگی
household system	نظام خانوادگی
filing system	نظام بایگانی
hand operated chuck	سه نظام دستی
price system	نظام قیمتی
educational system	نظام اموزشی
landlordism	نظام اربابی
jaw chuck	سه نظام فک دار
cutter chuck	سه نظام فرز
delusional system	نظام هذیانی
drill chuck	سه نظام مته
dual price system	نظام دو قیمتی
dynamic system	نظام پویا
economic system	نظام اقتصادی
open system	نظام باز
serviced	نظام وفیفه
service	نظام وفیفه
horseman	سواره نظام
dragoon	سواره نظام
dragoons	سواره نظام
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
yeomanry	سواره نظام
double standard	نظام دو معیاری
welfare system	نظام رفاهی
feudalism	نظام زمینداری
conscription	نظام وفیفه
value system	نظام ارزشها
underdetermined system	نظام نامعین
order	نظام معماری
the military profession	کار نظام
military service	نظام وفیفه
cavalry	سواره نظام
chucks	صفحه نظام
chucks	دستگاه نظام
regulations	نظام نامه
exemption	معافی نظام
code	نظام نامه
socialism	نظام اشتراکی
horse	سواره نظام
system	نظام سیستم
systems	نظام سیستم
chuck	دستگاه نظام
chuck	صفحه نظام
chucked	دستگاه نظام
chucked	صفحه نظام
taylorism	نظام تیلور
centralized system	نظام متمرکز
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
systematization	نظام دهی
system dynamics	پویائی نظام
social system	نظام اجتماعی
barter system	نظام پایاپای
barter system	نظام تهاتری
skirmisher	پیاده نظام
binary system	نظام دو نمادی
biological system	نظام زیستی
biosystem	نظام زیستی
boring chuck	سه نظام مته
serfdom system	نظام سرفی
caste system	نظام کاستی
serfdom system	نظام رعیتی
banking system	نظام بانکداری
military	مربوط به نظام
accounting system	نظام حسابداری
action system	نظام عمل
infantry	پیاده نظام
systems analysis	نظام شناسی
communism	نظام اشتراکی
phonology	نظام صوتی
agrarian system	نظام ارضی
tax system	نظام مالیاتی
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
to enter the military	داخل نظام شدن
systems approach	رویکرد نظام نگر
simultaneous equation system	نظام معادلات همزمانی
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
planning system	نظام برنامه ریزی
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
selective service	خدمت داوطلبانه نظام
normal interval	فرمان از جلو نظام
rationing system	نظام جیره بندی
monarchical	هواداری نظام شاهی
rationing system	نظام سهمیه بندی
national service	خدمت نظام وظیفه
regressive tax system	نظام مالیاتی کاهنده
wage system	نظام پرداخت دستمزد
phylarch	فرمانده سواره نظام
to bear arms	خدمت نظام کردن
right shoulder arms	فرمان ازراست نظام
social security system	نظام تامین اجتماعی
quota system	نظام سهمیه بندی
voting system	نظام رای گیری
voluntaryist	مخالف نظام وفیفه
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی
cosmologies	نظام عالم وجود
army regulation	نظام نامه ارتشی
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
capitalist system	نظام سرمایه داری
caste system	نظام طبقهای منفصل
cavalry unit	یکان سوار نظام
chuck lathe	سه نظام ماشین تراش
clamping chuck	سه نظام بست دار
closed system	نظام اقتصادی بسته
commercial banking system	نظام بانکداری تجارتی
conscription law	قانون نظام وفیفه
desert from military service	فراری از خدمت نظام
dogface	سرباز پیاده نظام
dough boy	سرباز پیاده نظام
foot soldier	سرباز پیاده نظام
doughboy	سرباز پیاده نظام
dragonnades	بوسیله سواره نظام
infantry	رسته پیاده نظام
infantryman	جمعی پیاده نظام
cosmology	نظام عالم وجود