Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
federal reserve system
نظام فدرال رزرو
Other Matches
federal reserve bank
بانک فدرال رزرو
member banks
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
federal
فدرال
federal banks
بانکهای فدرال
federalist
طرفدار دولت فدرال
Federal style
سبک معماری فدرال
Federal Prosecutor General
وزیر دادگستری فدرال
federal reserve system
سیستم ذخیره فدرال
Federal Attorney General
وزیر دادگستری فدرال
federal stock number
شماره فنی فدرال
federalize
فدرال شدن یا کردن
f.b.i
اداره فدرال تحقیقات
FBI
مخفف دفتر بازرسی فدرال
e c s c (european coal & steel commissio
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
booking
رزرو جا
bookings
رزرو جا
cannon
[ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
hotel reservation
رزرو هتل
reserve
رزرو کردن
book a seat
جا رزرو کردن
reserving
رزرو کردن
reserved words
کلمههای رزرو
reserves
رزرو کردن
reserved
رزرو شده
to book something
چیزی را رزرو کردن
booking office
باجه رزرو بلیت
Where is the hotel reservation?
رزرو هتل کجاست؟
I have a reservation.
من قبلا رزرو کردم.
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
hotel reservation
محل رزرو هتل
Where is the booking office?
باجه رزرو بلیت کجاست؟
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
booker
کسی که برای مسافرین جا رزرو میکندوبلیط می فروشد
Could you reserve a room for me?
آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
reservations
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservation
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reverses
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversed
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
no-show
<idiom>
شخصی که جایی را رزرو میکندولی نه آن را کنسل ونه آن را استفاده میکند
reversing
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
name
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
names
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
trend
نظام
system
نظام
left d.
نظام به چپ
trends
نظام
military
نظام
chuck
سه نظام
chucked
سه نظام
systems
نظام
chucks
سه نظام
filing system
نظام بایگانی
miniature system
خرده نظام
systematization
نظام دهی
market system
نظام بازار
incentive system
نظام تشویقی
man power
مشمولین نظام
landlordism
نظام اربابی
jaw chuck
سه نظام فک دار
household system
نظام تولیدخانوادگی
household system
نظام خانوادگی
hand operated chuck
سه نظام دستی
foot infantry
پیاده نظام
mixed system
نظام مختلط
mnemonic system
نظام یادیار
modern system
نظام نوین
system dynamics
پویائی نظام
systems analysis
نظام شناسی
tax system
نظام مالیاتی
taylorism
نظام تیلور
the military profession
کار نظام
underdetermined system
نظام نامعین
value system
نظام ارزشها
welfare system
نظام رفاهی
yeomanry
سواره نظام
social system
نظام اجتماعی
skirmisher
پیاده نظام
serfdom system
نظام سرفی
modern system
نظام جدید
musculature
نظام عضلانی
open system
نظام باز
price system
نظام قیمت
price system
نظام قیمتی
sensorium
نظام حسی
serfdom
نظام دهقانی
serfdom
نظام رعیتی
serfdom system
نظام رعیتی
mechanism of the organ
نظام تشکیلات
caste system
نظام کاستی
accounting system
نظام حسابداری
infantry
پیاده نظام
phonology
نظام صوتی
cavalry
سواره نظام
military service
نظام وفیفه
conversational system
نظام محاورهای
credit system
نظام اعتباری
biological system
نظام زیستی
cutter chuck
سه نظام فرز
delusional system
نظام هذیانی
feudalism
نظام زمینداری
communism
نظام اشتراکی
double standard
نظام دو معیاری
systems
نظام سیستم
dragoons
سواره نظام
dragoon
سواره نظام
action system
نظام عمل
agrarian system
نظام ارضی
centralized system
نظام متمرکز
boring chuck
سه نظام مته
chuck wrench
اچار سه نظام
biosystem
نظام زیستی
binary system
نظام دو نمادی
class system
نظام طبقاتی
barter system
نظام تهاتری
barter system
نظام پایاپای
military
مربوط به نظام
closed system
نظام بسته
banking system
نظام بانکداری
cognitive system
نظام شناختی
collectivism
نظام اشتراکی
colonial system
نظام استعماری
communication system
نظام ارتباطی
communist system
نظام کمونیستی
conscription
نظام وفیفه
drill chuck
سه نظام مته
code
نظام نامه
chucks
دستگاه نظام
chucked
صفحه نظام
socialism
نظام اشتراکی
chucked
دستگاه نظام
chuck
دستگاه نظام
regulations
نظام نامه
exemption
معافی نظام
system
نظام سیستم
horse
سواره نظام
educational system
نظام اموزشی
order
نظام معماری
serviced
نظام وفیفه
service
نظام وفیفه
dual price system
نظام دو قیمتی
dynamic system
نظام پویا
capitalist system
نظام کاپیتالیسم
factory system
نظام کارخانهای
horseman
سواره نظام
economic system
نظام اقتصادی
chucks
صفحه نظام
chuck
صفحه نظام
tokens
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
token
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
wage system
نظام پرداخت دستمزد
caste system
نظام طبقهای منفصل
voting system
نظام رای گیری
janizary
سرباز پیاده نظام
cosmology
نظام عالم وجود
bimetallism
نظام پولی دو فلزی
cosmologies
نظام عالم وجود
monarchical
هواداری نظام شاهی
capitalist system
نظام سرمایه داری
cosmos
نظام عالم وجود
conscript
مشمول نظام کردن
society
نظام اجتماعی گروه
societies
نظام اجتماعی گروه
infantryman
سرباز پیاده نظام
infantryman
جمعی پیاده نظام
infantrymen
سرباز پیاده نظام
national service
خدمت نظام وظیفه
constitution
نظام نامه مزاج
conscripted
مشمول نظام کردن
conscripting
مشمول نظام کردن
conscripts
مشمول نظام کردن
army regulation
نظام نامه ارتشی
slacker
فراری ازخدمت نظام
slackers
فراری ازخدمت نظام
infantry
رسته پیاده نظام
social security system
نظام تامین اجتماعی
constitutions
نظام نامه مزاج
military service
خدمت نظام وفیفه
infantrymen
جمعی پیاده نظام
extended family system
نظام فامیلی گسترده
doughboy
سرباز پیاده نظام
merit system
نظام شایستگی نگر
foot soldier
سرباز پیاده نظام
dragonnades
بوسیله سواره نظام
dough boy
سرباز پیاده نظام
dogface
سرباز پیاده نظام
desert from military service
فراری از خدمت نظام
normal interval
فرمان از جلو نظام
phylarch
فرمانده سواره نظام
planning system
نظام برنامه ریزی
progressive tax system
نظام مالیات تصاعدی
proportional tax system
نظام مالیات تناسبی
quota system
نظام سهمیه بندی
rationing system
نظام جیره بندی
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
light infantry
پیاده نظام سبک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com