Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
lintel
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintels
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
Other Matches
titles
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
fanlights
پنجره بالای در
fan light
پنجره بالای در
fanlight
پنجره بالای در
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
gable
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
gables
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
caption
متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
captions
متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
menus
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menu
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
brickwork
اجرکاری
brickworks
اجرکاری
furnace brick work
اجرکاری کوره
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
multiplicantive
ضربی
ragtime
موسیقی ضربی
annular barrel vault
طاق ضربی
instruments of percussion
ادوات ضربی
straight barrel vault
طاق ضربی
double lancet
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
pulsatile instruments
ادوات ضربی یا زدنی
sloping barrel vault
طاق ضربی مایل
inclined barrel arch
طاق ضربی مایل
habanera
رقص دو ضربی کوبا
percussionist
نوازنده اسبابهای ضربی
percussionists
نوازنده اسبابهای ضربی
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
horizontal
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
to beat time
ضلاب یافاصله ضربی گرفتن
mazurka
رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
percussion
اسبابهای ضربی مثل طبل ودنبک
earless
بی دسته فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی
cascading windows
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
access
درگاه
gateway
درگاه
doorway
درگاه
apron
کف درگاه
postliminum
درگاه
port
درگاه
doorways
درگاه
portal
درگاه
sills
کف درگاه
portals
درگاه
sill
کف درگاه
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
weaving shed
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
supply port
درگاه تامین
lintel=lintol
نعل درگاه
memory port
درگاه حافظه
doorways
درگاه ورودی
architrave
نعل درگاه
port
درب درگاه
doorway
درگاه ورودی
doorway
درگاه ورودی
control port
درگاه کنترل
sopraporta
تزیین سر درگاه
supply port
درگاه تدارکاتی
capped
نعل درگاه
blocked opening
درگاه بسته
parallel port
درگاه موازی
door step
پله درگاه
cap
نعل درگاه
in antis
جرز درگاه
sill beam
تیر درگاه
serial port
درگاه ترتیبی
midi port
دریچه یا درگاه IDI
capping slab
تاوه نعل درگاه
the elect
مقربان درگاه خدا
Di xue
[درگاه ورودی مدور]
positional protection device
دستگاه حفافت درگاه
door lintel
نعل درگاه کلاهک
cap-stone
سنگ نعل درگاه
to keep time
موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
henostyle
[ستونی بین جرز درگاه]
antepagmentum
حاشیه های تزئینی درگاه
antepagment
حاشیه های تزئینی درگاه
trabeated
ساختمان با نعل درگاه چوبی
memory controller gate array
ارایه درگاه کنترل حافظه
to pray to god
به درگاه خدا دعا کردن
shed
دهنه
[فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
centerpiece
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
chimney-bar
[نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
pick
نخ پود
[در صنعت با این نام هم کاربرد دارد از بین تارها معمولا بصورت ضربی عبور داده می شود تا گره ها را در جای خود محکم کند.]
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
overhead
بالای سر
over
بالای سر
over
بالای
atop of
در بالای
atop of
بالای
at the top of
در بالای
into the bargain
بالای ان
outreach
بالای سر
above
بالای سر
upping
بالای
oer
بالای
upped
بالای
up
بالای
over-
بالای
over-
بالای سر
overhead
در بالای سر
above
بالای
up the street
بالای خیابان
crowns
بالای هرچیزی
rooftop
بالای بام
crown
بالای هرچیزی
rooftops
بالای بام
plunging fire
اتش بالای سر
knap
بالای تپه
on
بالای در باره
crow's nest
بالای بلندی
run over
<idiom>
حرکت از بالای
above the earth
بالای زمین
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
mantel board
در بالای بخاری
oer
بالای سر روی سر
in
بالای روی
in-
بالای روی
overhead stroke
ضربه از بالای سر
overhead forehand
فورهند از بالای سر
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead backhand
بک هند از بالای سر
over the horizon
بالای افق
over the horizon
از بالای افق
aloft
در بالای زمین
uptown
بالای شهر
mean high water
اب بالای میانگین
ridge tree
کش بالای شیروانی
ridge pole
کش بالای شیروانی
ridge piece
کش بالای شیروانی
roof tree
کش بالای شیروانی
upstream
بالای رودخانه
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
pulpit
بالای منبر رفتن
pulpits
بالای منبر رفتن
aboveground
در بالای سطح زمین
trucks
کلاهک بالای دکل
on station
پروازهواپیما بالای هدف
penthouse
اطاقک بالای بام
penthouses
اطاقک بالای بام
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
truck
کلاهک بالای دکل
trucked
کلاهک بالای دکل
trucking
کلاهک بالای دکل
rain water head
طشتک بالای ناودان
overwrite
بالای محلی نوشتن
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
bartizan
کنگره بالای برج
referee
داور بالای والیبال
tree house
خانه بالای درخت
high rate of interest
نرخ بالای بهره
referees
داور بالای والیبال
refereeing
داور بالای والیبال
refereed
داور بالای والیبال
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
headline
در بالای صفحه ریسمان
aloft
سطوح بالا در بالای
superlunary
واقع بر بالای ماه
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
headlines
در بالای صفحه ریسمان
head water
بالای رودخانه بالارود
window
پنجره
sole plate
کف پنجره
window-sills
لب پنجره
inlier
پنجره
casement
پنجره
cant bay window
کج پنجره
peeper
پنجره
casements
پنجره
sash
پنجره
thirl
پنجره
biforis
دو پنجره
winnock
پنجره
sashes
پنجره
window-sill
لب پنجره
biforus
دو پنجره
roof garden
تفریح گاه بالای بام
space above property
فضای قسمت بالای ملک
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
header
کلمات در بالای صفحه متن
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com