Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (9 milliseconds)
English
Persian
unit
نفر عدد فردی
units
نفر عدد فردی
Search result with all words
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
bill of rights
منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
hacker
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
pattern
الگو صفات فردی
pattern
خصوصیات فردی
patterns
الگو صفات فردی
patterns
خصوصیات فردی
streakier
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakiest
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual
فردی
individual
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individuals
فردی
individuals
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individuality
وجود فردی
pin
عدد شناسایی فردی
pinned
عدد شناسایی فردی
pinning
عدد شناسایی فردی
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
maul
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauled
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
aptitude test
ازمون قابلیت فردی
aptitude tests
ازمون قابلیت فردی
interindividual
میان فردی
interpersonal
میان فردی
libertarian
طرفدارازادی فردی
libertarians
طرفدارازادی فردی
idiosyncrasies
خصیصه فردی
idiosyncrasy
خصیصه فردی
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
individualism
اصول استقلال فردی
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
individualism
اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
subjective
فردی
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
autecology
بوم شناسی فردی
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
chandler
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
dediction of way
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
depersonalization
توجه نکردن به هویت فردی
endorser
پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
hexastich
قطعه شش فردی
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
individual differences
تفاوتهای فردی
individual ownership
مالکیت فردی
individual responsibility
مسئوولیت فردی
individualization
فردی ساختن
interpersonal conflict
تعارض میان فردی
intraindividual
درون فردی
intrapersonal
درون فردی
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
miscegenation
ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
ontogency
تکوین فردی
ontogenesis
پدیدایی فردی
ontogeny
پدیدایی فردی
parol arrest
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
personal data sheet
برگه اطلاعات فردی
personal distribution
توزیع درامد فردی
personal pace
اهنگ فردی
personal tempo
اهنگ فردی
personal right
حقوق فردی
personalism
فلسفه فردی
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
single entry
حسابداری فردی
squeezer
فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
sysop
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
IRA
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
Every individual in the society should . . .
هر فردی درجامعه با ید ...
libertarian
طرفدارآزادی
[جدا از حکم دولت]
فردی
[فلسفه]
[سیاست]
to walk on eggshells
<idiom>
در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
interpersonal coherence
انسجام بین فردی
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com