Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English
Persian
dauber
نقاش بی مهارت
Other Matches
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
colorist
نقاش
coloursit
نقاش
painters
نقاش
painter
نقاش
pictoris
سه پایه نقاش
pictor
سه پایه نقاش
animalist
نقاش جانور
drawers
طراح نقاش
cartoonist
نقاش کارتون
drawer
طراح نقاش
pouncing
گرده نقاش
cartoonists
نقاش کارتون
pounces
گرده نقاش
pounced
گرده نقاش
pounce
گرده نقاش
artist
نقاش و هنرمند موسیقیدان
self-portraits
تصویری که نقاش از خودبکشد
self portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
artists
نقاش و هنرمند موسیقیدان
self-portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
colourist
نقاش رنگ امیز
luminist
نقاش سایه روشن نما
grainer
نقاش منظره ها و پردههای نمایش
manes
ارواح اموات مانی نقاش
manichaean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
manichean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
manichee
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
paysagist
نقاش دور نما ساز
Pre-Raphaelites
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Pre-Raphaelite
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
to make a r for something
برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
techniques
مهارت
competence
مهارت
expertise
مهارت
qualification
مهارت
techniques
فن مهارت
inexpert
بی مهارت
skill
مهارت
proficiency
مهارت
gripe
مهارت
masterkiness
مهارت
proficiency pay
حق مهارت
skill less
بی مهارت
skilless
بی مهارت
light handedness
مهارت
handiness
مهارت
dextrously
به مهارت
deftness
مهارت
unskillful
بی مهارت
expertise
مهارت
credential
مهارت
adroitness
مهارت
adeptness
مهارت
technique
مهارت
ingenuity
مهارت
executed
مهارت
inapt
بی مهارت
execute
مهارت
ham-fisted
بی مهارت
sophistication
مهارت
executing
مهارت
skill
مهارت
executes
مهارت
know-how
مهارت
artifice
مهارت
unskilled
بی مهارت
groove
مهارت
grooves
مهارت
workmanship
مهارت
incompetent
بی مهارت
ham fisted
بی مهارت
ham handed
بی مهارت
maladroit
بی مهارت
technique
فن مهارت
artifices
مهارت
facility
مهارت
knack
مهارت
softie/softy
آدم بی مهارت
wimp
آدم بی مهارت
wuss(y)
آدم بی مهارت
sport skill
مهارت ورزشی
skill learning
مهارت اموزی
up one's alley
<idiom>
مهارت درچیزی
salesmanship
مهارت در فروشندگی
qualification
مهارت فنی
pantywaist
[Am En]
آدم بی مهارت
skillful Šetc
با مهارت ماهرانه
unskil
ناشی بی مهارت
versatility
روانی مهارت
skill level
پایه مهارت
competence
مهارت فنی
credential
مهارت فنی
qualification
مهارت فنی
pussy
[Am E]
آدم بی مهارت
weenie
[Am E]
آدم بی مهارت
sissy
آدم بی مهارت
weakling
آدم بی مهارت
namby-pamby
آدم بی مهارت
mollycoddle
آدم بی مهارت
milquetoast
آدم بی مهارت
weed
آدم بی مهارت
wet
آدم بی مهارت
cissy
آدم بی مهارت
jessie
آدم بی مهارت
jessy
آدم بی مهارت
skill
مهارت فنی
motor skill
مهارت حرکتی
combat proficiency
مهارت رزمی
craft
مهارت نیرنگ
manipulation
انجام با مهارت
tactlessly
بی مهارت بی سلیقه
human skill
مهارت انسانی
qualification
کسب مهارت
expertness
خبرویت مهارت
fundamental skill
مهارت بنیادی
crafts
مهارت نیرنگ
tactless
بی مهارت بی سلیقه
fine skill
مهارت فریف
qualify
کسب مهارت
qualifies
کسب مهارت
tact
کاردانی مهارت
natatorial skill
مهارت در شنا
proficiency
مهارت تخصص
seamanship
مهارت در دریانوردی
manual skill
مهارت دستی
skill
مهارت عملی داشتن
masters
کسب مهارت کردن
facileness
مهارت عدم ثبات
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
diplomatically
از روی مهارت و بصیرت
master
کسب مهارت کردن
mastered
کسب مهارت کردن
surfmanship
مهارت در موج سواری
conveyancing
مدیریت از روی مهارت
technomotorial skill
مهارت تکنیکی- حرکتی
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
seaman ship
مهارت در راندن قایق
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
showboating
نمایش دادن مهارت
qualification record
پرونده مهارت فنی
stickhandling
مهارت در استفاده از چوب
wonderwork
کار عجیب مهارت
spiller
خوش شانسی نه مهارت
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
fine art
هر مهارت هنری وفریف
skill level
پایه مهارت فنی
overwrought
تهیه شده ازروی مهارت
dan
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
ropemanship
مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
rates
میزان مهارت شدت تغییرات
to play a poor game
ناشی بودن مهارت نداشتن
overmaster
مهارت کامل پیدا کردن در
quaint
از روی مهارت عجیب و جالب
techniques
اصول مهارت روش فنی
veteran skill
مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
rate
میزان مهارت شدت تغییرات
technique
اصول مهارت روش فنی
seed
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
techniques
روش با مهارت برای انجام کاری
cats
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
to be out of one's depth
از توانایی و یا مهارت
[کسی]
خارج بودن
seeds
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
technique
روش با مهارت برای انجام کاری
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
metrist
کسی که در متر کردن مهارت دارد
cat
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
gymkhana
مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
gymkhanas
مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
up one's street
[British English]
, down one's alley
[American English]
مناسب ذوق وسلیقه
[مهارت درچیزی ]
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
seaman's eye
دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
mallet goal
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
don't give up the day job
<idiom>
[در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
slugger
بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
he muddled through
بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
ship handling
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
reconditioning training
اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced level
پایه مهارت عالی در سطح عالی
trickier
خدعه امیز مهارت امیز
tricky
خدعه امیز مهارت امیز
trickiest
خدعه امیز مهارت امیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com