English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (12 milliseconds)
English Persian
crossing point نقطه تلاقی
crossing points نقطه تلاقی
intersection point نقطه تلاقی
point of intersection نقطه تلاقی
vanishing point نقطه تلاقی
Search result with all words
concurrence تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing نقطه تلاقی دوراهی
telematics نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
Other Matches
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
collision تلاقی
anastomois تلاقی
collisions تلاقی
anastomosis تلاقی
confluences تلاقی
confluence تلاقی
tangency تلاقی
conflux تلاقی
weaving تلاقی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
commissure محل تلاقی
interactional points نقاط تلاقی
meeting تلاقی همایش
gantlet تلاقی کردن
incidence matrix ماتریس تلاقی
meetings تلاقی همایش
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
counter باجه تلاقی کردن
quits بی حساب تلاقی شده
outfall محل تلاقی دوابریز
countering باجه تلاقی کردن
redezvous محل تلاقی یکانها
countered باجه تلاقی کردن
mould line خط حاصل از تلاقی دو سطح
groin محل تلاقی دوطاق
groins محل تلاقی دوطاق
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
confluences اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
meetings تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
confluence اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
concourses محل تلاقی چندخیابان یا جاده
concourse محل تلاقی چندخیابان یا جاده
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
csma/cd دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
gantlet : محل تلاقی دو خط راه اهن
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
creasing محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
carrier sense detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
passing place محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
junction well چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
relief hole سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point to point network شبکه نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
mach stem جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
redezvous تلاقی کردن ملاقات کردن
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
punctate نقطه نقطه
periods نقطه
jot نقطه
speck نقطه
punctation نقطه
stpular نقطه نقطه
specks نقطه
punctum نقطه
punchation نقطه
ellipsis سه نقطه [...]
period نقطه
pricking نقطه
pricks نقطه
pricked نقطه
prick نقطه
dotty نقطه نقطه
punctulate نقطه نقطه
neel point نقطه نل
point to point نقطه به نقطه
point to point line خط نقطه به نقطه
jots نقطه
spot نقطه
dotting نقطه
ice point نقطه یخ
tittle نقطه
dot نقطه
point نقطه
spotter نقطه نقطه
speckle نقطه
full stop نقطه
ice melting point نقطه یخ
two dots one dash line خط دو نقطه یک خط
full stops نقطه
jotted نقطه
spots نقطه
indifference point نقطه خنثی
injection point نقطه تزریق
flash point نقطه احتراق
igniting point نقطه اشتعال
ignition point نقطه افروزش
gutty نقطه دار
image point نقطه تصویر
flash point نقطه اشتعال
ignition point نقطه اشتعال
image element نقطه تصویر
frost point نقطه شبنم
injection point نقطه پاشش
impact point نقطه بارریزی
inflection point نقطه عطف
initial point نقطه اولیه
impact point نقطه فرود
impact point نقطه اصابت
check point نقطه بازرسی
initial point نقطه شروع
fusion point نقطه گداز
fusing point نقطه ذوب
growing point نقطه رویش
igniting point نقطه احتراق
initial point نقطه اغاز
fixed point نقطه ثابت
binary point نقطه دودوئی
compensation point نقطه موازنه
congealing point نقطه انجماد
setting point نقطه انجماد
critical point نقطه بحرانی
cross over point نقطه همگذری
curie point نقطه کوری
cutoff point نقطه برش
data point نقطه داده
dead center نقطه مرگ
dead center ignition نقطه اشتعال
dead center ignition نقطه انفجار
cold spot نقطه سرماگیر
choice point نقطه گزینش
checkout point نقطه وارسی
bp نقطه جوش
branchpoint نقطه انشعاب
break even point نقطه عطف
break off position نقطه رهایی
break point نقطه توقف
breakpoint نقطه انفصال
brittle point نقطه شکنندگی
bubble point نقطه جوش
burning point نقطه اشتعال
firing point نقطه اشتعال
center نقطه گره
check point نقطه مقابله
check point نقطه ازمایش
dead reckoning نقطه فرضی
dead spot نقطه خنثی
death point نقطه مرگ
equilibrium point نقطه تعادل
equivalence point نقطه هم ارزی
estimated position نقطه تخمینی
estimated position نقطه براوردی
eutectic point نقطه اوتکتیک
eutetic point نقطه اتکتیک
exchange point نقطه تعویض
exit point نقطه خروج
exit point نقطه مرگ
exit point نقطه خروجی
extreme point نقطه حدی
f.n.p نقطه گداز
face off spot نقطه رویارویی
fire point نقطه شعله
fire point نقطه اشتعال
entry point نقطه ورود
entry point نقطه دخول
dew point نقطه شبنم
dewpoint نقطه شبنم
directing point نقطه نشانی
dot pitch درجه نقطه
dot prompt نقطه اعلان
dots per inch نقطه در هر اینچ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com