Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
true origin
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
Other Matches
true convergence
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
geographic reference
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
geographic coordinates
مختصات جغرافیایی
georef grid
مختصات جغرافیایی جهانی
datum point
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
centroid
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
prime meridian
نصف النهار مبداء
prime meridian
نصف النهار مبداء یا گرینویچ
geographical meridian
نصف النهار جغرافیایی
base of origin
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
time zones
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
basic point
نقطه مبداء
jumping off place
نقطه یا مبداء
relative
دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
datum
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
origins
مبداء
source
مبداء
zero
مبداء
zeroes
مبداء
source code
کد مبداء
zeros
مبداء
datum line
خط مبداء
origin
مبداء
domicile of origin
اقامتگاه مبداء
afterbrain
مبداء نخاع
departure station
مبداء حرکت
principal axis
محور مبداء
refrence axis
محور مبداء
country of origin
کشور مبداء
bench mark
شاخص مبداء
source disk
دیسک مبداء
principle point
مبداء اصلی
zero deflection
سمت مبداء
certificate of origin
گواهی مبداء
certificate of origin
گواهینامه مبداء
home address
نشانی مبداء
source program
برنامه مبداء
source
مایه مبداء
base of origin
مبداء اصلی
extrinsic
دارای مبداء خارجی
phase line
خط مبداء حرکت جنگی
backstretch
خط سیرجهت مخالف مبداء مسابقه
geographic
جغرافیایی
reference station
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
geographical latitude
عرض جغرافیایی
latitudes
عرض جغرافیایی
longitudes
طول جغرافیایی
true convergence
انحراف جغرافیایی
geographical meridian
خط طول جغرافیایی
geographical mile
میل جغرافیایی
geographical mile
مایل جغرافیایی
geographical poles
قطبهای جغرافیایی
placename
نام جغرافیایی
biogeographic
زیست جغرافیایی
longitude
طول جغرافیایی
true bearing
سمت جغرافیایی
geographical longitude
طول جغرافیایی
gazetteer
فرهنگ جغرافیایی
land map
نقشه جغرافیایی
true heading
سمت جغرافیایی
true north
شمال جغرافیایی
geographic equator
استوای جغرافیایی
easting
طول جغرافیایی
geographic map
نقشه جغرافیایی
latitude
عرض جغرافیایی
parrallels of latitude
مدارات عرض جغرافیایی
latitudinarian
وابسته بعرض جغرافیایی
latitudinal
وابسته بعرض جغرافیایی
geocentric latitude
عرض جغرافیایی زمینی
longitudinal
وابسته بطول جغرافیایی
grid
شبکه بندی جغرافیایی
military area
حوزه جغرافیایی نظامی
Longitude and latitude.
طول وعرض جغرافیایی
difference in easting
اختلاف طول جغرافیایی
grids
شبکه بندی جغرافیایی
colatitude
متمم عرض جغرافیایی
co latitude
متمم عرض جغرافیایی
cartogram
نقشه اماری جغرافیایی
true course
سمت مسیر جغرافیایی
christian era
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
localities
محل مخصوص مکان جغرافیایی
locality
محل مخصوص مکان جغرافیایی
topology
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
true azimuth
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
aba
مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
isobare
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
true course
سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
boundary disclaimer
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
chorographic
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
isobar
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
zonation
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
isobars
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorography
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
variation
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
variations
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
grid coordinates
مختصات
coordinate
مختصات
plotting scale
خط کش مختصات
coordinates
مختصات
data
مختصات
demurrage
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
reaction coordinates
مختصات واکنش
cartesian coordinates
محور مختصات
eulerian coordinates
مختصات اولری
rectangular coordinate
مختصات متعامد
easting
مختصات طولی
spherical coordinates
مختصات سماوی
jacobian coordinates
مختصات ژاکوبی
lagrangian coordinates
مختصات لاگرانژی
cross-reference
سیستم مختصات
cross reference
سیستم مختصات
target grid
مختصات هدف
the peculiarities of mammals
مختصات پستاندارها
cartesian coordinates
مختصات دکارتی
coordinate axises
محورهای مختصات
axis of coordinates
محورهای مختصات
cordinate axis
محورهای مختصات
cross-references
سیستم مختصات
input coordinate
مختصات اولیه
cartesian chart
مختصات کارتزین
geomagnetic coordinates
مختصات ژئومگنتیکی
coordinates
مختصات نقشهای
image coordinates
مختصات تصویر
plain coordinates
مختصات افقی
coordinates
دستگاه مختصات
equatorial coordinates
مختصات استوایی
northing
مختصات عرضی
polar coordinates
مختصات قطبی
spherical coordinates
مختصات کروی
coordinate scale
گونیای مختصات
polar coordinate
مختصات قطبی
plain coordinates
مختصات مسطحه
grid chart
شبکه مختصات
canonical coordinates
مختصات بندادی
grid coordinates
مختصات شبکه
axis
محورهای مختصات
transformation of coordinates
تبدیل مختصات
X coordinate
مختصات بردار افقی
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
coordinate system of axis
سیستم محورهای مختصات
coordinate system
دستگاه مختصات
[ریاضی]
military grid
شبکه مختصات نظامی
coordinate
همرتبه کردن مختصات
coordinate code
رمزمربوط به مختصات نقشهای
coordinate code
رمز مختصات نقاط
cylindrical coordinate
مختصات استوانه ای
[ریاضی]
y axis
محور عرضی مختصات
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
spherical coordinates
دستگاه مختصات کروی
generalized coordinates
مختصات تعمیم یافته
inertial coordinate system
سیستم مختصات ماندی
polar coordinates
دستگاه مختصات قطبی
spherical coordinates
مختصات کروی
[ریاضی]
ablique coordinates
دستگاه مختصات قائم
curvilinear coordinates
مختصات خمیده خط
[ریاضی]
polar chart
نمودار با مختصات قطبی
cartesian coordinate system
سیستم مختصات کارتزین
polar coordinates
مختصات قطبی
[ریاضی]
polar diagram
نمودار با مختصات قطبی
momentum coordinates
مختصات اندازه حرکت
horizon system of coordinates
دستگاه مختصات افقی
preferred system of coordinates
دستگاه مختصات مرجع
model geometric
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
polar coordinate system
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
spherical coordinate system
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
cartesian coordinates
سیستم مختصات سه بعدی فضایی
Cartesian coordinate system
دستگاه مختصات دکارتی
[ریاضی]
cylindrical coordinate system
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
rectangular coordinates
دستگاه مختصات راست گوشه
known datum point
نقطهای با مختصات وگرای معلوم
celestial equator system of coordinates
دستگاه مختصات استوای سماوی
axis
برای مختصات افقی در گراف
axis
برای مختصات عمودی در گراف
x axis
محور افقی مختصات یا محورطولها
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
plots
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plotted
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
y axis
محور عمودی روی یک صفحه مختصات
plot
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
universal transverse mercator
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
geopolitic
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
plotters
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
grid
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
abscise
جدا کردن طول روی محور مختصات
grids
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
plotter
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
z axis
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
X Y
مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
X Y
وسیله رسم خط روی کاغذ بین مختصات داده شده
roamer
کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
plotters
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com