English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
dead center position نقطه مرگ بالا یا پایین
Other Matches
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
top down از بالا به پایین
top-down از بالا به پایین
bottom up از پایین به بالا
up and down بالا و پایین
bottom dead cente نقطه مرگ پایین
see-saw بالا و پایین روی
see-sawed بالا و پایین روی
see-sawing بالا و پایین روی
fluctuate حرکت به بالا و پایین
see-saws بالا و پایین روی
yo-yo بالا و پایین رونده
yo-yos بالا و پایین رونده
fluctuating حرکت به بالا و پایین
dandle بالا و پایین انداختن
fluctuated حرکت به بالا و پایین
fluctuation حرکت به بالا و پایین
bump بالا و پایین رفتن
fluctuates حرکت به بالا و پایین
top down development توسعه از بالا به پایین
wood's metal الیاژی با نقطه ذوب پایین
jounce بشدت بالا و پایین پریدن
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
top down programming برنامه سازی از بالا به پایین
heaving بالا و پایین رفتن ناو
bottom up technique روش اجرا از پایین به بالا
swaying بالا و پایین رفتن ناو
count down از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
uppercut ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercuts ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
high/low/close/open graph نمودار بالا / پایین / بسته /باز
drafts چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
drafted چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
draft چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
water collecting sump پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
top dead center نقطه مرگ بالا
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
tamp بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
yield point at elevated temperatures نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature نقطه تسلیم در دمای بالا
halliard طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
elevation تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevations تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
jungle gym چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
status خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
scroll متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scrolls متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
horizontal دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
scroll برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scrolls برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
highlight bar میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
before bottom center تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ پایین
braze welding جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
after bottom center تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
compression pressure فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
jitter خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
image printer چاپگر نقطه ماتریسی که قابلیت تولید خروجی متن وگرافیک با کیفیت بالا را دارد
before top center تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
after top center تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
roll scroll متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
bottom up method ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up programming ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
scroll حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
migration انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
down سوی پایین بطرف پایین
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
shorter پایین تر
shortest پایین تر
flattest پایین
neath or neath پایین تر
infara پایین تر
below پایین
infara پایین
bottom پایین
short پایین تر
flat پایین
vide infara پایین
bottoms پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> در پایین
low پایین
lower پایین تر
subteen پایین تر از سن 31
tailwater پایین اب
further down پایین تر
underneath پایین
lowering پایین تر
submiss پایین
lower most پایین تر
lowered پایین تر
hereafter <adv.> در پایین
subatmospheric پایین تر از جو
low level پایین
below <adv.> در پایین
dowm پایین
hereinafter [formal] <adv.> در پایین
hypogenous پایین رو
bal از مچ پا به پایین
down پایین
lower پایین
beneath پایین تر
shitu پایین
neath or neath پایین
beneath پایین
lowers پایین تر
lower limit حد پایین
de- پایین
sub- یا پایین تر
down stairs پایین
From top to bottom. ازبالاتا پایین
lee پایین باد
decurrent پایین افتاده
submaxilla ارواره پایین
lower class طبقه پایین
lowpass پایین گذار
infrahuman پایین تر از انسان
low frequency فرکانس پایین
look down پایین امدن
to come down پایین امدن
to let down پایین کردن
to sink in the scale پایین رفتن
subordinating فرعی پایین تر
subordinates فرعی پایین تر
subordinated فرعی پایین تر
low activity فعالیت پایین
to set down پایین اوردن
lower bound کران پایین
low wing بال پایین
to go down پایین رفتن
to reach down پایین اوردن
lower classes طبقه پایین
to get down پایین رفتن
low energy انرژی پایین
low altitude ارتفاع پایین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com