English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (39 milliseconds)
English Persian
punctuate نقطه گذاری کردن
punctuated نقطه گذاری کردن
punctuates نقطه گذاری کردن
punctuating نقطه گذاری کردن
point نقطه گذاری کردن
Search result with all words
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
punctuate نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating نشان گذاری کردن نقطه دار
point نقطه گذاری کردن ممیز
Other Matches
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
pointing نقطه گذاری
punctuation نقطه گذاری
puncuation نقطه گذاری
punctuation symbol نماد نقطه گذاری
punctuative وابسته به نقطه گذاری
dotting نقطه گذاری [نقشه فرش]
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
stripping نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
loads پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
synthesising هم گذاری کردن
synthesized هم گذاری کردن
synthesises هم گذاری کردن
synthesizing هم گذاری کردن
synthesizes هم گذاری کردن
synthesised هم گذاری کردن
synthesize هم گذاری کردن
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
deposits سرمایه گذاری کردن
deposit سرمایه گذاری کردن
load خرج گذاری کردن
cost قیمت گذاری کردن
loads ذخیره گذاری کردن
loads خرج گذاری کردن
load ذخیره گذاری کردن
primming چاشنی گذاری کردن
invest سرمایه گذاری کردن
mark علامت گذاری کردن
invested سرمایه گذاری کردن
tracklaying شنی گذاری کردن
paragraph فاصله گذاری کردن
funded سرمایه گذاری کردن
paragraphs فاصله گذاری کردن
investing سرمایه گذاری کردن
to sow mines مین گذاری کردن
fund سرمایه گذاری کردن
christen نام گذاری کردن
to lay the track ریل گذاری کردن
invests سرمایه گذاری کردن
christens نام گذاری کردن
mining مین گذاری کردن
christened نام گذاری کردن
marks علامت گذاری کردن
paginate صفحه گذاری کردن
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge خرج گذاری کردن شارژ کردن
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
crowns تاج گذاری کردن پوشاندن
loading خرج گذاری کردن سلاح
page صفحات را نمره گذاری کردن
wattle نرده گذاری کردن بستن
color codig علامت گذاری کردن مهمات
marks نمره گذاری کردن علامت
pages صفحات را نمره گذاری کردن
crown تاج گذاری کردن پوشاندن
paged صفحات را نمره گذاری کردن
mark نمره گذاری کردن علامت
overcapitalize بیش از حد سرمایه گذاری کردن
recapitalize سرمایه گذاری مجدد کردن
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
to lodge a complaint عرضحال گله گذاری تسلیم کردن
discrete الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
milestones بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
To put money into somethings. درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
milestone بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
fix نقطه کردن
fixes نقطه کردن
fleck خط خط کردن نقطه نقطه کردن
flecks خط خط کردن نقطه نقطه کردن
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
localizing در یک نقطه جمع کردن
localize در یک نقطه جمع کردن
localizes در یک نقطه جمع کردن
localises در یک نقطه جمع کردن
localising در یک نقطه جمع کردن
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
misprision گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
fulcrum دارای نقطه اتکاء کردن
neutral earth زمین کردن نقطه صفر
to space out letters [text] فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
tetragraph کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
stipple با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن
hue [نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر]
mine مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mines مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mined مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
staging area فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
mine watching عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
fixes نقطه کردن ناو تعیین محل ناو روی نقشه
fix نقطه کردن ناو تعیین محل ناو روی نقشه
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
coding کد گذاری
lineation خط گذاری
indention تو گذاری
coding علامت گذاری
lettering حروف گذاری
coding کد گذاری چیزی
imposition of hands دست گذاری
piping لوله گذاری
invested سرمایه گذاری
inunction مرهم گذاری
frustration عقیم گذاری
lodgement ودیعه گذاری
valuations ارزش گذاری
encoding رمز گذاری
valuation ارزش گذاری
spacing فاصله گذاری
edgings لبه گذاری
edging لبه گذاری
trapping تله گذاری
interposition پا میان گذاری
weft insertion پود گذاری
investing سرمایه گذاری
insulation عایق گذاری
frustrations عقیم گذاری
indexing شاخص گذاری
denomination نام گذاری
impressions نشان گذاری
denominations نام گذاری
impression نشان گذاری
exposure درمعرض گذاری
exposures درمعرض گذاری
prochronism جلوترتاریخ گذاری
invests سرمایه گذاری
wicking فتیله گذاری
lable جهت گذاری
loading بار گذاری
filling لایی گذاری
enterprise سرمایه گذاری
enterprises سرمایه گذاری
ingravescence رو بشدت گذاری
juxtaposition پهلوی هم گذاری
fillings لایی گذاری
collocation باهم گذاری
invest سرمایه گذاری
mining مین گذاری
preterition فرو گذاری
prefixture سرواژه گذاری
prefixture جلو گذاری
prefixture پیش گذاری
prefixion سرواژه گذاری
prefixion جلو گذاری
prefixion پیش گذاری
discrimination فرق گذاری
nomographer قانون گذاری
numbering شماره گذاری
masking نقاب گذاری
structuralization بنیان گذاری
financed سرمایه گذاری
hypothecation رهن گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com