Dictiornary-Farsi | نماد متغیر انتگرال گیری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
differential	نماد متغیر انتگرال گیری [ریاضی]


Other Matches

integrates	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrating	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrate	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
variable of integration	متغیر انتگرال [ریاضی]
integration	انتگرال گیری
integration by parts	انتگرال گیری جز به جز [فیزیک]
integration by parts	انتگرال گیری جز به جز [ریاضی]
Constant of integration	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
decision variable	متغیر تصمیم گیری
analog	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
variable area wing	بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
declaring	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
integral	انتگرال
symbol	نماد
symbolism	نماد
phase integal	انتگرال فاز
double integral	انتگرال دوبل
integrate	انتگرال گرفتن
integrator	انتگرال گیر
integrates	انتگرال گرفتن
integral action factor	ضریب انتگرال
line integral	انتگرال خطی
finite integral	انتگرال محدود
limited integrator	انتگرال محدود
integrating	انتگرال گرفتن
integral	انتگرال [ریاضی]
crutch	نماد عصا
symbolization	نماد اوری
symbolization	نماد پردازی
father imago	پدر- نماد
phallic symbol	نماد قضیب
mnemonic symbol	نماد حفظی
symbology	نماد شناسی
ikons	نماد تصویری
icons	نماد تصویری
terminal symbol	نماد پایانی
icon	نماد تصویری
metasymbol	فوق نماد
father figures	پدر- نماد
father figure	پدر- نماد
mother figures	مادر- نماد
special symbol	نماد ویژه
notate	نماد کردن
curved design	نماد گردان
variable symbol	نماد متغییر
special symbol	نماد خاص
abstract symbol	نماد بی مسما
symbolist	نماد ساز
distinguished symbol	نماد متمایز
mother figure	مادر- نماد
status symbol	نماد منزلت
phallus	نماد قضیب
notations	نماد سازی
asymbolia	نماد پریشی
division sign	نماد تقسیم
status symbols	نماد منزلت
phalluses	نماد قضیب
phalli	نماد قضیب
tracking symbol	نماد پیگردی
universal symbol	نماد همگانی
logic symbol	نماد منطقی
authority symbol	نماد قدرت
notation	نماد سازی
line integral	انتگرال خطی [ریاضی]
double integration method	روش انتگرال دوبل
Stieltjes integral	انتگرال استیلتیس [ریاضی]
integral calculus	محاسبه انتگرال [ریاضی]
digital integrator	انتگرال گیر رقمی
surface integral	انتگرال سطحی [ریاضی]
curvilinear integral	انتگرال خطی [ریاضی]
multiple integral	انتگرال چندگانه [ریاضی]
integrable	قابل گرفتن انتگرال
nonterminal symbol	نماد غیر پایانی
terminating symbol	نماد پایان بخش
crowned design	نماد تاج دار
symbol digit test	ازمون نماد- رقم
punctuation symbol	نماد نقطه گذاری
flowchapt symbol	نماد روند نما
flowchart symbol	نماد نمودار گردشی
infinitesimal calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
calculus [infinitesimal calculus]	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال جبر
integrated intensity	شدت انتگرال گرفته شده
the integral from a to b of f-of-x with respect to x	انتگرال اف ایکس بین آ و ب [ریاضی]
upper limit [of the integral]	کرانه بالا [انتگرال] [ریاضی]
lower limit [of the integral]	کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
kahn's test of symbol arrangement	ازمون نماد ارایی کان
He's a wet blanket.	او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
simurg	سیمرغ [نماد سمبلی مرغ آتش]
predefined process symbol	نماد فرایند از پیش تعریف شده
Liberty	[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
wet wing	بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
his severity relaxed	از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy	دو زن گیری دو شوهر گیری
indignant	متغیر
varier	متغیر
unsteady	متغیر
variant	متغیر
unsteadily	متغیر
technical	متغیر
conversional	متغیر
transitive	متغیر
average variable cost	متغیر
fluid	متغیر
variate	متغیر
vicissitudinous	متغیر
fluids	متغیر
variable	متغیر
floating	متغیر
uneven	متغیر
variables	متغیر
fitful	متغیر
variative	متغیر
protean	متغیر
with the utmost rigour	با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter	مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
adjustable resistance	مقاومت متغیر
adjustable coupling	جفتگیری متغیر
uncertain	مردد متغیر
uncertainly	مردد متغیر
variable resistance	مقاومت متغیر
reduced variable	متغیر کاهیده
argument	متغیر مستقل
variable condenser	خازن متغیر
slack variable	متغیر کمکی
unalterable	غیر متغیر
stochastic term	متغیر تصادفی
stochastic variable	متغیر تصادفی
string variable	متغیر رشته
cut up rough	متغیر شدن
variable stars	ستارگان متغیر
suppressor variable	متغیر بازدارنده
rheostat	مقاومت متغیر
residual variable	متغیر باقیمانده
address variable	متغیر نشانی
adjustable condenser	خازن متغیر
slack variable	متغیر بی اثر
variable name	نام متغیر
variable terrain	زمین متغیر
variable time	زمان متغیر
variably	بطور متغیر
out line font	فونت متغیر
vext	متغیر کردن
vr	نسبتی متغیر
causal variable	متغیر سببی
chatoyance	درخشندگی متغیر
variable error	خطای متغیر
variable load	بار متغیر
binary variable	متغیر دودوئی
binary variable	متغیر دودویی
variable input	داده متغیر
variable input	نهاده متغیر
variable inductance	القاگری متغیر
boolean variable	متغیر بولی
variable factors	عوامل متغیر
variable cost	هزینه متغیر
variable budget	بودجه متغیر
chatoyancy	درخشندگی متغیر
treatment variable	متغیر تدبیری
total variable cost	هزینه متغیر کل
associative variable	متغیر انجمنی
variable capacitor	خازن متغیر
alternating light	چراغ متغیر
random variable	متغیر تصادفی
continuous variable	متغیر پیوسته
trinary	دارای سه متغیر
trinal	دارای سه متغیر
basic variable	متغیر اساسی
basic variable	متغیر اصلی
polar variable	متغیر قطبی
autonomous variable	متغیر مستقل
out line font	قلم متغیر
prime cost	هزینه متغیر
arguments	متغیر مستقل
induced variable	متغیر القائی
independent variable	متغیر مستقل
external variable	متغیر خارجی
dependent variable	متغیر تابع
instrumental variable	متغیر ابزاری
instrumental variable	متغیر وسیله
local variable	متغیر محلی
it is of variable length	درازای ان متغیر
economic variable	متغیر اقتصادی
integer variable	متغیر صحیح
explanatory variable	متغیر مستقل
logic variable	متغیر منطقی
dependent variable	متغیر وابسته
endogenous variable	متغیر داخلی
endogenous variable	متغیر درون زا
exogenous variable	متغیر برون زا
experimental variable	متغیر ازمایشی
dependant variable	متغیر وابسته
explanatory variable	متغیر توضیحی